مهندس شهید حسن شاطری که بود؟
بیايید همدیگر را باور کنیم و به همدیگر احترام قلبی بگذاریم. بیايیم ریا و ظاهرکاری را کنار بگذاریم، راحت باشیم، بیايیم استعدادیابی کنیم و خود را در راستای استعداد خدادادی هدایت کنیم. بیاييم قدر نعمتی که خدا در آستانه قرن 21 به ما داده، ارج نهیم و حقش را ادا کنیم. ببینیم ما چه باید باشیم. بیاييم موانع ارتقا و پیشرفت (تعصبات) را کنار گذاریم. بیاييم برنامه‌ای شویم و خودمان را به کار و حوادث متعاقب آن نسپاریم.» دلنوشته شهید حسن شاطری
ویژه نامه سومین سالگرد شهادت شهید مهندس حسن شاطری/ بخش اول:

مهندس شهید حسن شاطری که بود؟ /سردار گمنام ایرانی که محبوب کودکان لبنانی بود و به دست اشقی الاشقیاء به شهادت رسید/سردار احمدی مقدم :فرمانده اش بودم، اما او معلم همه ما بود+فیلم

بیايید همدیگر را باور کنیم و به همدیگر احترام قلبی بگذاریم. بیايیم ریا و ظاهرکاری را کنار بگذاریم، راحت باشیم، بیايیم استعدادیابی کنیم و خود را در راستای استعداد خدادادی هدایت کنیم. بیاييم قدر نعمتی که خدا در آستانه قرن ۲۱ به ما داده، ارج نهیم و حقش را ادا کنیم. ببینیم ما چه باید باشیم. بیاييم موانع ارتقا و پیشرفت (تعصبات) را کنار گذاریم. بیاييم برنامه‌ای شویم و خودمان را به کار و حوادث متعاقب آن نسپاریم.» دلنوشته شهید حسن شاطری

گروه ایثار و مقاومت-رجانیوز: حسن شاطری در تیرماه سال ۱۳۴۱ در خانواده‌ای مذهبی در سمنان به دنیا آمد. همان سربازانی که در گهواره بودند و چشم امید امام؛ انقلاب که پا گرفت، همزمان با عمر نهضت جوانی ۱۶ ساله شده بود که با هر اعلامیه امام در اعتراض به رژیم منحوس پهلوی، به خیابان‌ها می‌آمد و ندای سقوط پهلوی را همصدا با همه‌ سربازان امام سر می‌داد، فریادشان به ثمر نشست و انقلاب پیروز شد.

چند ماهی از انقلاب نگذشته بود که با فرمان تشکیل بسیج مستضعفین، به بسیج پیوست، سال ۵۹ بود که سردشت به دست عناصر ضدانقلاب افتاد، عاشق جهاد بود؛ فرصت را غنیمت شمرد به سردشت رفت. دیری نپایید که با توجه به توانایی‌ها، مسئول تدارکات سپاه سردشت شد.

فرماندهی گردان در سال ۶۰، مسئول تدارکات و عملیات قرارگاه حمزه سیدالشهدا در سال ۶۲، مسئول تدارکات، عملیات و رئیس ستاد لشکر استقراری سردشت در سال ۶۳، مسئول عملیات سردشت در سال ۶۴ تا ۶۶، مسئول فنی مهندسی قرارگاه حمزه سیدالشهدا در سال ۶۷، معاونت مهندسی قرارگاه حمزه سیدالشهدا سال ۶۹ و همچنین فرمانده مهندسی سپاه اصفهان از جمله مسئولیت‌هایی بود که با توجه به توانایی‌هایش به عهده او گذارد.

به گزارش رجانیوز مهندس حسن شاطری معروف به «حسام خوشنویس»، در آخرین مسوولیت خود عهده دار معاونت مهندسی سپاه قدس بود. پس از جنگ سی و سه روزه و آسیب به جنوب لبنان و مناطق شیعه نشین، وی رئیس ستاد بازسازی لبنان شد. او در این بازسازی نه تنها به بازسازی اماکن متعلق به شیعیان همت داشت بلکه ابتدا کلیسا ها و مساجد اهل سنت را بازسازی کرد. بازسازی و تعمیر پل ها و جاده های آسیب دیده در جنگ و ساخت اماکن فرهنگی و مذهبی برای شیعیان و مردم لبنان از اقدامات با برکت این شهید بزرگوار است. ساخت بوستان ها  برای کودکان جنگ زده لبنان، بذر محبت انقلاب اسلامی در دل کسانی بود که باغبان آن شهید شاطری است.گفتنی است شهید شاطری قبل از لبنان نیز عهده دار پروژه های عمرانی در افغانستان جنگ زده بود.

سرانجام نیز این سردار رشید اسلام ۲۴ بهمن ماه ۱۳۹۱ و در مسیر دمشق به بیروت به منظور انجام کارهای ستاد بازسازی، به دست حامیان و مزدوران رژیم صهیونیستی به شهادت رسید و مزد صرف عمر خود در عرصه جهاد را با نوشیدن شربت شهادت گرفت.

به مناسبت بزرگداشت سومین سالگرد شهادت مهندس شهید حسن شاطری، ویژه نامه پایگاه اطلاع رسانی رجانیوز از امروز ۲۱ بهمن، منتشر میشود.در این ویژه نامه، سعیمان بر آنست ضمن انتشار مصاحبه هایی در خصوص این انسان بزرگِ مجاهد، به ابعاد شخصیت مبارک این شهید بپردازیم.

متن زیر مصاحبه سردار احمدی مقدم، فرمانده سابق نیروی انت با نشریه «رمز عبور» که رجانیوز آن را منتشر میکند.

آشنایی شما با شهید شاطری از کجا و چه سالی بود؟

فکر می‌کنم تیرماه ۱۳۶۱ بود که به عنوان فرمانده سپاه سردشت انتخاب شدم. قبل از آن فرمانده سپاه جوانرود در اورامانات بودم. شهید بروجردی از من خواست که چون عملیاتها در کردستان وسعت گرفته بروم آنجا کمک کنم. وقتی به سنندج آمدم شهید ناصر کاظمی که آن زمان فرمانده سپاه کردستان بود به من پیشنهاد سپاه تکاب را دادند، ولی من به ایشان عرض کردم که علاقه من بیشتر این است که در یک منطقه مرزی و بیشتر عملیاتی باشم. جوانرود با حلبچه و دشت ذهاب مرز داشت و ترجیحا منطقه ای باشیم که به جنگ هم نزدیم‌تر باشیم. سردشت ما فقط یک هیاتی را فرستادیم آنجا که معرفی شوند. چون مدتی آنجا فرمانده سپاه نداشت و سردار حاج حسن رستگار را فرستاده بودند آنجا که سرپرستی سپاه را بر عهده داشت و هیاتی را فرستاده بودند آنجا که معرفی شوند. آقای برادران بود که از بچه‌های یزد بود. گفتند که سردشت حاضری بروی؟ گفتم من آنجا را ندیده‌ام ولی چون مرزی و عملیاتی است حرفی ندارم. یادم هست شهید کاظمی به من گفت سردشت پایت را که داخلش بگذاری عملیات شروع می‌شود و معمولا هرکس به عنوان فرمانده و مسئول عملیات آنجا رفته افقی برگشته و شهید شده. گفتم ما در خدمت شما هستیم. تماس گرفتند با آقای برادران که قرار بود ایشان را معرفی کنند و به ایشان گفتند شما بروید تکاب و ما را فرستادند سردشت.

جاده بانه به سردشت یکی دوماه قبل از رفتن من تازه باز شده بود و راه زمینی‌اش باز شده بود، چون تقریبا از سال ۵۸ و ماجرای هیات حسن نیت دیگر راه آنجا هوایی بود. حتی وقتی در ابتدای جنگ ستون شهید صیادشیرازی و سردار فتح‌الله جعفری خواستند راه زمینی را باز کنند بعد از چهل و پنج روز به شهر رسیدند و گردان تقریبا هزارنفره آنها یک سومش به مقصد رسیده بود و همان زمان هم جنگ شروع شده بود و آنها دیگر نمی‌توانستند اولویتی به اینجا بدهند و تقریبا آن حرکت دستاوردی نداشت. آن روزی که ما می‌رفتیم سردشت یکی از صحنه‌هایی که در راه می‌دیدیم همین ماشین‌های زیل وکامیون‌های متعلق به همین ستون بود که ضد انقلاب منهدم کرده بود و خیلی زیاد بود. مخصوصا منطقه دارسابین که جنگلهایش فشرده‌تر بود خیلی بیشتر بود. صبح‌ها هم از ساعت نه و ده صبح تا چهار و پنج بعد از ظهر تامین گذاشته می‌شد و جاده هم از سقز تا آنجا که۱۳۰کیلومتر است تقریبا خاکی بود. ما ستعت سخ عصر رسیدیم سردشت. دیدم مغازه‌های کمی باز است و کرکره‌هایشان هم نیمه‌باز است. پرسیدم چرا کرکره مغازه‌ها نیمه‌باز است؟ گفتند چون اینجا از حوالی غروب درگیری‌ها شروع می‌شود و مردم آماده هستند که مغازه را ببندند و بروند داخل خانه‌هایشان. اتفاقا همین اتفاق افتاد و ساعت پنج و شش دیدیم صدای چند تیر هوایی امد و بعد هم درگیری شروع شد. در بین راه هم در ارتفاع عباس‌آباد دیدیم تیراندازی بود و گلوله توپ شلیک می‌شد. پرسیدیم جه خبر است؟ گفتند ارتش دارد پیشروی مید.‌کند. ما در جوانرود و اورامانات که بودیم در ذهنمان بود که خب وقتی می‌گویند پیشروی یعنی مصلا بیست کیلومتر می‌رود جلو. گفتند نه همین تپه را که می‌بینید دارند می‌روند یک کیلومتر جلوتر و یال آن طرفی را می‌گیرند. یعنی جنگ سختی بود. این صحنه روز اولی بود که رفتیم آنجا.

خب بالارخ معرفی و مشغول به کار شدیم. سپاه کوچکی هم بود چون آنجا مسئولیت با گردان ۱۱۵ و لشکر۲۸ارتش بود و یک قرارگاه آنجا داشتند و هنگ ژاندارمری هم در شهر مستقر بود. سپاه هم تقریبا امنیت داخلی شهر را بر عهده داشت و چندتا مقر داشت، چون آن زمان هنوز شهربانی منسجم شکل نگرفته بود. ضدانقلاب هم در دوسه کیلومتری ما مستقر بود و جالب بود که دفترقضایی داشتند و مردم برای رسیدگی به دعاوی قضایی به آنها مراجعه می‌کردند. در حالی که در شهر دادگستری نبود و حتی شهربانی هم شکل نگرفته بود. حتی فرماندار هم نداشتیم وقتی من رفتم. البته یک فرماندار گذاشته بودند که چون مطالباتش برآورد نشده بود رفته بود. چندماه بعد به آقای شیخ‌عطار که استاندار بود زنگ زدیم که آقا یک فرماندار برای اینجا بفرستید. گفتند کسی را سراغ نداریم. ما گفتیم یک نفر اینجا هست، آقای شیرازی که مسئول تبلیغاتمان بود. در نهایت ایشان معرفی شد. ده بیست روز بعد آقای ناطق که وزیرکشور بود آمده بود سنندج و ما رفتیم به ایشان گفتیم اینجا شهربانی نداریم و مردم دعاویشان رسیدگی نمی‌شود. آن زمان سرهنگ حجازی مسئول کمیته کل کشور بود که با کرمانشاه تماس گرفت و ده بیست تا نیروی شهربانی امدند. گفتند یک ساختمان هب ما بدهید و ما یکی از ساختمانهای مقرمان را به انها دادیم.

کل سپاه سردشت حدود دویست نفر بود و بخشی از آنها هم در اردیبهشت ماه زمانی که محاصره شکسته بود آمده بودند. چون تدارکات از راه هوایی صورت می‌گرفت تلاش می‌شد حداقل نیروها آنجا باشند. من شهید شاطری را که ان موقع جوان بود اولین بار آنجا دیدم. جوان زرنگ و فرزی بود و گمانم در عملیا هم مشغول بود. حاج احمد ربیعی هم که سمنانی بود را گذاشتیم مسئول عملیات و شهید شاطری با ایشان کار می‌کرد. بسیجی‌هایی که می‌آمدند معمولا ماموریتشان دوسه ماهه بود و برمی‌گشتند ولی شهید شاطری آنجا ماند. وقتی ما کم کم شروع به توسعه دادن سپاه آنجا کردیم، حاج احمد ربیعی گفتند این جوان به درد تدارکات می‌خورد و ایشان راگذاشتیم معاون تدارکات و به سدار تمیزی که معاون تدارکات سپاه کردستان بود معرفی کردیم. یادن هست دوتا تویوت لندکروز هم به ایشان دادند با یک موتور برق که پشت یکی از آنها بود. چون برق سردشت عمدتا از سمت مهاباد می‌آمد و ضدانقلاب مدام برق را قطع می‌کرد. یک کارخانه برق قدیمی در شهر بود که روشن می‌شد و ساعات محدودی می‌توانست برق بدهد و علت ان هم آب بود که آب را پمپاز کند که مردم آب داشته باشند. اتفاقا شهید شاطری وقتی رفت و آنها را از آقای تمیزی تحویل گرفت در مسیر برگشت یکی از تویوتاها را با موتور برق چپ کرد. آقای تمیزی هم گفت بابا این کی بود فرستادید هنوز چیزی را تحویل نگرفته از بین برد آنها را.

من حدود ۱۴ ماه در سردشت بودم. یعنی مرداد یا شهریور ۱۳۶۲ از سردشت رفتم و شدم مسئول بسیج قرارگاه حمزه و حاج رضا عسکری بعد از من فرمانده سپاه آنجا شد. البته یادم هست که بد از رفتن من و قبل از آمدن ایشان یک بازه ای بود که یکی دیگر از دوستان به عنوان سرپرست آنجا مسئولیت داشت. شهید شاطری هم فکر می‌کنم تا اواخر جنگ همان سردشت ماندند. البته حدود سال ۶۵ که قرارگاه رمضان تشکیل شد من به آنجا رفتم و آنجا دوا قرارگاه داشت. یکی در شمال که قرارگاه نصر با مسئولیت سردار مرتضی رضایی بود که مقرش در نقده بود و با بارزانی‌ها کار می‌کردند. یک قرارگاه فتح بود که مقرش در سردشت بود و ما آنجا بودیم و با اتحادیه میهنی و طالبانی‌ها کار می‌کردیم. در انجا هم ما با شهید شاطری همکاری داشتیم.

تا اینکه من دیگر از شمال غرب آمدم بیرون و در ایام کربلای۵ بود که رفتم و مجروح شدم و دیگر هم قرارگاه حمزه نیامدم تا سال ۶۸. چون جنگ که تمام شد من بعد از مجروحیتم مدتی مدیریت جنگ‌های نامنظم و بعد جانشین عملیات نیروی زمینی پیش سردار ایزدی بودم. جنگ که تمام د از همان مهرماه ۶۷ رفتیم دوره دافوس و یک سال بعد که تمام شد آقای محسن رضایی ما را خواستند و دوباره فرستادند قرارگاه حمزه سیدالشهداء که سردار هدایت فرماندهی آن را بر عهده داشتند. من شدم فرمانده لشکر ۳ ویژه شهدا و جانشین قرارگاه حمزه.

آن زمان شهید شاطری هم فکر می‌کنم مهندسی عمران دانشگاه ارومیه قبول شده بود و رفت بود درسش را ادامه دهد. بعد از آن آمدند تیپ۵۳مهندسی که فرماندهش ابتدا آقای سیدمهدی هاشمی بود.  بعد که ایشان به عنوان مهندسی نیروی مقاومت زمان آقای افشار آمدند تهران، شهیدشاطری مسئولیت تیپ را بر عهده داشتند. فکر می‌کنم ۶۸ تا ۷۱ مسئولیت تیپ مهندسی را داشت. البته مهندسی هم آرام آرام از شکل رزمی خارج شده بود. گرچه هنوز درگیری ها تمام نشده بود، ولی اقتضائات عوض شده بود. یعنی زمان جنگ هرجایی را پاکسازی می‌کردیم باید مقرهای جدیدی برایش ده می‌شد، جاده زده می‌شد، موانع فیزیکی و برق می‌خواست. در همان موقع که قرارگاه قرب توسط سردار وفایی تشکیل شد تیپ مهندسی هم که شهیدشاطری بود شروع کرد به پذیرش پروزه های سازندگی مثل کانالهای آب اطراف مهاباد. بیشتر در حوزه آب  و انتقال آب هم فعالیت می‌کردند.

در مدتی که تدارکات بود و با توجه به اینکه سردشت به لحاظ امنیت هم وضعیت خوبی نداشت، خاطره خاصی از ایشان ندارید؟

ایشان مدت زیادی تدارکات نبود و بعد از آن آقای تمیزی یک نفر دیگر را جایگزین کردند که اهل بیجار بود. او قبلا هم سابقه و توان مدیریتی بالاتری داشت. ولی شهیدشاطری جوانی بود که سابقه مدیریتی نداشت و در آن شرایط جنگی هم تدارکات کار بسیار سختی بود. مثلا یادم است یکی از مشکلات ما آشپز بود، چون بدترین وضع غذا را آنجا داشتیم. یا مثلا مکانیک می‌خواستیم. کسی را می‌خواست که خودش عقبه داشته باشد و بتواند نیرو را تامین کند. شهید شاطری هم به شغل سابقش در عملیات بازگشت. اولین عملیاتی هم که  در سردشت انجام داده بودیم منطقه مراغان بود که مقر حزب دموکرات بود و پیش از این هم برای پاکسازی آن تلاش شده بود ولی موفق نبود. حتی شهیدحاج‌علی‌اکبری آنجا شهید شده بود. زمانی که ما امدیم با ارتش عملیات مشترکی کردیم و نهایتا آنجا پاکسازی شد.  بعد تلاش کردیم برویم جاده پیرانشهر- سردشت را باز کنیم، ولی به دلیل کمبود نیرو و قوت دشمن موفق نبودیم. معلوم شد که توان ما کافی نیست و توان بیشتری می‌طلبد، یعنی یک گردان از ارتش بود و یک گردان جندالله هم ما داشتیم. جاده پیرانشهر-سردشت هم چون درامتداد رودخانه است هرجا می‌رفتید از آن سمت رودخانه شما را با دوشکا وتیربار می‌زدند و اصلا نمی‌شد از جاده عبور کنیم. این به این معنا بود که ما باید همزمان جاده مهاباد-سردشت را هم پاکسازی کنیم و این کار نیروی زیادی می‌خواست که در توان ما نبود و کار عقب افتاد تا حدود یک ماه بعد یعنی مهرماه.

تا آن زمان تیم جدیدی جایگزین شد که قدرت تدارک داشته باشند. چون کار دیگر تدارک سپاه سردشت نبود، تدارک عملیات بود و چند گردان هم از سپاه و ارتش درگیر بودند و تدارک آن در توان سپاه سردشت نبود. آقای تمیزی و تیمشان آمدند آنجا را تقویت کردند و عملیات جاده پیرانشهر-سردشت پایان مسئولیت تدارکات شهید شاطری بود.

شرایط سردشت خیلی سخت بود. پایگاه ها فاصله ۷-۶ کیلومتری با هم داشتند و ما هم فقط خط جاده دستمان بود و یک کیلومتر اطراف جاده روستاها دست ضدانقلاب بود. روزها تامین توسط ارتش گذاشته می‌شد که ستونی را راه می‌انداخت روی ارتفاعات مسلط بر جاده. گاهی هم که نیرو می‌خواست برود روی ارتفاع روی مین می‌رفت یا کمین می‌زدند. شب هم که می‌شد یا به شهر حمله می‌کردند و داخل شهر به مقرها حمله می‌کردند. در این شرایط تدارکات خیلی سخت بود. ضد انقلاب یکی دوت اتوپ در اختیار داشت که کم می‌د ولی دقیق می‌زد. یادم هست جاده پیرانشهر-سردشت آقای دادبین و آقای استکی مجروح شدند. مسئول مخابرات کردستان سردار حسین باقری آمده بود آنجا کمین خورد. سردار سیدمهدی هاشمی هم که آن زمان با شهید بروجردی کار می‌کرد آمد آنحا کمین خورد. کار خیلی سخت بود و در هر عملیاتی ما تعداد قابل توجهی شهید و مجروح داشتیم.  همین جاده سردشت-پیرانشهر در نهایت گمانم با حدود ۲۵۰ شهید باز شد و عملیاتش سه ماه طول کشید. عملیاتش هم سخت بود و منطقه کوستانی بود، رودخانه خروشان بود و آخرش هم برف آمد.

روحیه شهید شاطری در آن زمان چگونه بود؟

هر کسی در نوجوانی یک شادابی‌ای دارد که آرام آرام این روحیه به سمت خمودگی می‌رود. ولی شهید شاطری اینطور نبود و بیش‌فعال بود. یعنی نمی‌توانست یکجا بنشیند. یعنی اگر بروید سوابقش را در بیاورید قطعا مرخصی کم می‌رفت. آن زمانی که در نازی‌آباد فرمانده حوزه بسیج بود می‌بینید روزها دنبال کارهای مهندسی‌اش است، شب می‌آید حوزه بسیج، بعد آقای صمدی‌آملی را می‌برد مساجد. یعنی خیلی پرکار بود.

آن زمان هم همینجوری بود. مرخصی اگر می‎رفت دیر می‌رفت و زود می‌آمد. خیلی هم می‌خندید و اصلا هم عصبانی نمی‌شد. می‌شود بگوییم یک بمب روحیه بود و همه جا برای هر جمعی آدم فرح‌انگیزی بود. هرجا هم وقت کار بود پای کار بود و  خستگی برایش معنا نداشت.

تا ایام شهادتش هم که گاهی ایشان را می‌دیدیم یا بعد از جنگ ۲۰۰۶ که من یک سفری رفتم به لینان و ایشان به عنوان مسئول ستاد بازسازی همراه ما بود و با هم به مناطق مختلفی مثل بقاع رفتیم؛ انجا هم همین روحیه را داشت. ما می‌گفتیم یک کمی استراحت کن. خیلی پرتلاش و خستگی ناپذیر بود.

پس از جنگ که در تیپ۵۳ بودند چه خاطراتی از ایشان دارید؟

ایشان واقعا روحیه مردمی داشت. یعنی آن زمان هم که سردشت بودیم یکی از ویژگی‌هایش ارتباط خوب با مردم و پیشمرگ‌ها بود. تا ایام شهادش هم گاهی هیات رزمندگان سردشت را داشتیم، من اسما مسئول آن بودم و دوستان لطف کرده بودند ما را گذاشته بودند مسئول. ولی اگر نستی داشتیم تدارکات ان با شهیدشاطری بود.

حرکتی هم حدود سال ۸۳ توسط همین هیات رزمندگان در سردشت تحت عنوان راهیان نور انجام شدو  همایشچندهزارنفره‌ای با حضور پیشمرگ‌ها و خانواده‌هایشان برگزار شد. من یادم هست ما از آنجا یک گونی با جدود هزارتا نامه با خودمان آوردیم و تلاش کردیم آنها را به نتیجه برسانیم. شهید شاطری واقعا عاشق مردم بود و مخصوصا سردشت. حتی اگر بگویم سردشت وطن دومش بود اشتباه کرده ام، وطن اولش بود. چون ایشان زیاد در سمنان نمانده بود و در آنجا خیلی شناخته شده نبود. پس از جنگ هم در تیپ۵۳ مسئولیت داشت و پروژه‌های عمرانی در مناطق عقب‌مانده می‌گرفتند.

در کردستان واقعا دولت در زمان جنگ تلاش کرد هرکاری که می‌تواند برای سازندگی انجام دهد. از احداث راه و کشیدن برق گرفته تا امور بهداشتی و درمانی. اما در هر صورت باز هم کافی نبود چون خیلی از روشتاها دیر پاکسازی شده بود و راههای خوبی نداشت و زیرساخت‌ها اصلا مناسب نبود. ایشان در امور سازندگی پس از جنگ خیلی تلاش کرد. مخصوصا در سازندگی «شهرِ ویران» که یک منطقه ای بود که سد مهاباد را قبل از انقلاب آنجا تاسیس کرده بودند ولی پروژه های آبرسانی زیرمجموعه آن را خیلی توسعه نداده بودند. یک منطقه ای بود که بین جاده میانه و جاده میاندوآب بود که منطقه حکومت مادها بوده و آثار باستانی زیادی هم دارد. شهید شاطری شروع کردند به زه‌کشی و آبرسانی و شکر خدا خیلی هم موفق بودند. آن زمان دولت هم چون محدودیت‌های مالی داشت واحدهای مهندسی سپاه را وارد کار کرده بود که با هزینه کمتر توان سپاه در خدمت خدمت‌رسانی قرار بگیرد.

ایشان یگ چهره مردمی بود و همه توانش را برای خدمت‌رسانی هبه مردم می‌گذاشت. چه زمانی که مسئولیت داشت و چه زمانی که هیچ مسئولیتی نداشت و گاهی در قالب هیات رزمندگان می‌آمد. راز اینکه پس از شهادتشان برای ایشان در شهرهای مختلفی مثل ارومیه و سردشت هم مراسم برگزار شد و مردم آمدند همین بود.

شما در پیامتان پس از شهادت شهید شاطری به فعالیت های فرهنگی ایشان هم اشاره کرده بودید. کمی در اینباره توضیح دهید.

ایشان یکی از ویژگی‌هایش این بود که پای کار مراسم محرم بود. یک بار برای پدر ایشان می‌گفتم که ایامی که پس از جنگ در ارومیه بودیم محرم در تابستان بود و هوا گرم بود. من هروقت ایشان را می‌دیدم یا داشت در خیابان سینه می‌زد یا گل مالیده بود و میاندار دسته بود. می‌گفتیم بابا یک نفسی بکش و استراحت کن. تو اینقدر نفس داری!وقتی آنجا در شهرک بودیم در جاده مهاباد که حدود هشتاد خانوار بودیم محوریت کارهای مسجد و دعا و سینه زنی و عزاداری با ایشان بود. مشهور است که ایشان هرجا بود در کارهای مسجد و هیات و مناسبت ها میاندار بود و عاشق اهل‌بیت و اباعبدالله(ع) بود و شب و روز و تعطیلی نمی‌شناخت.

من وقتی آمدم بسیج تهران ایشان مسئول حوزه مقاومت بسیج در نازی‌آباد بود و همان اوایل من را دعوت کرد برای نمایشگاهی که در گمرک جنوب گذاشته بودند که اسمش فکر می‌کنم «از حرا تا کربلا» بود. خیلر رفتند بازدید ان نمایشگاه. خیلی نمایشگاه قشنگی بود و شاید بیش از یک میلیون نفر برای بازدید آن رفتند. یادم هست که از ایشان خواستم که شما که داری در شهرک محلاتی مسجد امیرالمومنین را هم اداره می‌کنی و آقای صمدی املی را هم می‌آوری، خب سخت است که هی بروی نازی‌آباد و بیایی شهرک. شما بیا و در حوزه مقاومت همین شهرک شهیدمحلاتی فقط کمک کن. ایشان گفت اجازه بده من همان جنوب شهر باشم، آنجا با بچه‌ها انس گرفته ایم. گفتم پس بیا فرمانده ناحیه را قبول کن، گفت نه اجازه بده من همان حوزه باشم. تا وقتی هم که من در بسیج بودم ایشان فرمانده همان حوزه بود و انصافا چیزی هم کم نمی‌گذاشت.

ما فرمانده حوزه‌هامان عمدتا تمام وقت بودند ولی ایشان که نیمه وقت بود با تمام وقت تفاوتی نداشت. چون اصل زمان فعالیت حوزه‌های بسیج عصر به بعد بود که دیگر همه از مدرسه و دانشگاه و وسر کار برگشته اند و بچه ها می‌آیند مسجد. ایشان هم صبح می‌رفت سرکارش در سپاه و عصر می‌آمد حوزه بسیج. می‌خواهم بگویم که تمام وقتش را صرف مسائل فرهنگی مثل مسجد و حوزه بسیج و نمایشگاه می‌کرد.

من وقتی تیرماهسال ۸۴ فرمانده نیروی انتظامی شدم ایشان فکر می‌کنم در مهندسی نیروی زمینی بود. ایشان را آوردم به عنوان معاون مهندسی نیروی انتظامی. یعنی از سردارصفوی هم اجازه‌اش را گرفتیم و لباس نیروی انتظامی هم تنش کرد و تا درب ورودی اتاق ما هم آمد. قرار شد فردا صبح برای جلسه معارفه اش بیاید. رفت و نامد. حاج قاسم سلیمانی به من زنگ زد و گفت آقا! دور ایشان را خط بکش. من اینجا اشان را گذاشته ام مهندسی و او هم رویش نمی‌شود بیاید پیش شما. و به این ترتیب ایشان شد مهندسی نیروی قدس. حدود شهریور و مهر۸۴.

به سفری پس از جنگ ۲۰۰۶ به لبنان اشاره کردید که ایشان هم شما را همراهی می‌کردند. از آن سفر چه خاطره ای دارید؟

من یک سفر حدود ۶ماه بعد از جنگ تموز۲۰۰۶ به آنجا رفتم. ایشن در آن سفر لطف داشت و همراه ما بود.چه در جنوب، چه در بقاع و سایر مناطق. خب تازه شروع کار ایشان بود. یادم هست یک بخشی بود به نام العین در شمال بقاع که منزل یکی از دسوتان دعوت بودیم. کدخدای آنجا هم که پیرمردی بود و گوشش سنگین بود هم آمده بود. فکر کرده بود من مسئول بازسازی لبنان هستم و به من می‌گفت روستای ما در جنگ آسیب دیده و نصف بخش ما از بچه‌های حزب‌الله هستند و شهید داده‌ایم. بیایید اینجا را بازسازی کنید. گفتم مسئول بازسازی من نیستم، مهندس حسام است. شهید شاطری گفت اینجا که جنگ نبوده، جنگ در جنوب بوده. کدخدا گفت نه اینجا هم اسرائیل حمله کرده است. گفتیم کِی بوده؟ گفت ۱۹۸۲ اسرائیل حمله کرده بود و اینجا را بمب زد. شهید شاطری به شوخی به او می‌گفت ان‌شاءالله می‌آیم اینجا، چاله را به من نشان بده آسفالتش می‌کنم.

اسرائیل با چه هدفی شهید شاطری و امثال ایشان را شهید می‌کند؟

طبیعی است که آنها حزب‌الله را نقطه ثقل مقاومت و نقططه ثقل حزب‌الله را ایران می‌بینند. نه فقط در کار نظامی؛ چون شهید شاطری هم آنجا کار نظامی نمی‌کرد. کار سازندگی می‌کرد. آنها چشم دیدن همین را هم ندارند. یعنی اگر مراکز آموزشی و فرهنگی هست، اگر بیمارستان و مدرسه هست با پشتیبانی مالی و فکری ایران است و آنها نمی‌پسندند که ایران بیاید آنجا ثقل مقاومت را تحکیم کند.

سال ۱۹۸۲که اسرائیل حمله کرد و لبنان را گرفت که خبری از مقاومت حزب‌الله نبود. آن زمان تشکیلات عرفات و مقاومت فلسطین بود که آمدند بیروت را گرفتند و به قول خودشان فلسطینی‌ها را ریختند در دریا. فکر کردند کار تمام شد، ولی همین نقطه شد تولد مقاومت اسلامی حزب‌اللهکه در نهاست منجر به خروج اسرائیلی‌ها از لبنان شد. همان مساله ای که قرآن هم می‌فرماید «یریدون لیُطفئوا نورالله بِافواههم والله مُتم نوره و لَو کَره الکافرون» یعنی موجود جدیدی ب نام مقاومت اسلامی متولد شد و ورق برگشت. این است که آنها از ایران و انقلاب اسلامی کینه دارند و طبیعی است که آنها را شهید کنند. چه سردار حاویدالاثر حاج احمد متوسلیان و چه شهدی شاطری.

چطور از شهادت ایشان مطلع شدید؟

خبر شهادت توسط دوستان به ما رسید و وقتی جنازه ایشان را آوردند در اداره تشخیص هویت، گزارشی که از نحوه شهادت به من دادند این بود که تیر از فاصله دوری شلیک شده بود و اگر درست یادم باشد به طحال ایشان برخورد کرده بود. این تقدیر ابهی بود که خداوند مزد این برادر عزیز را پس از سه دهه مجاهدت سخت در همه عرصه‌ها اینطور بدهد.

حرف آخر درباره شهید شاطری؟

شهید شاطری خقیقتا یک الگو و اسوه برای جوانان امروز است. جوانی که پس از جنگ رفته مهندسی اش را گرفته و هیچ زمانی برای استراحتش نمی‌گذارد و سر از پا برای خدمت نمی‌شناسد. شهید شاطری واقعا انسان کم نظیری بود. ان چیزی که از عرفان تبلیغ می‌شود یک رابطه درونی با خداست و توام با کناره‌گیری از حامعه است. ولی واقعا در صحنه عرفان عملی تبعیت از ولایت و پایبندی به حلال و حرام خدا و سر از پا نشناختن در راه جهاد فی سبیل الله و گره گشایی از کار مردم گرفتار است. یکی از دوستان می‌گفت از مرحوم آیت‌الله بهاءالدینی پرسیدیم اینکه امام‌خمینی می‌گویند این حوانها ره صدساله را یک شبه رفتند جیست؟ گفتند مگر سالک برای سلوک الی الله در مرحله آخر باید چه کند؟ از خود بگذرد و به خد ابرس. این ن.جوانها و جوانها از مال دنیا و نفس وجاه و جسم می‌گذرد و همه سرمایه‌اش را در راه خدا می‌دهد. این همان کاری است که عارف بعد از چند ده سال مجاهدت می‌خواهد به آنجا برسد. شهید شاطری واقعا پاکباخته بود. ایشان حقیقتا هیچ بخشی برای توجه دنیایی ندشات. یعنی همه نگاهش نگاه آخرتی بود و همه چیزش را در این راه فدا کرده بود. ان‌شاءالله خداوند به ما توفیق بدهد بتوانیم از امثال ایشان الگو بگیریم. ظاهرش این است که من فرمانده ایشان بودم و ایشان زیردست من بوده، ولی واقعیت این اس که خیلی از اینها معلمان ما بودند.



:: موضوعات مرتبط: شهدا , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : دانشجو
تاریخ : جمعه 23 بهمن 1394
ماجرای زن سیاهپوست پناهنده به بیت امام در پاریس

مرضیه دباغ تعریف می‌کند که در پاریس مسئول حراست حضرت امام (ره) در منزلشان بوده، غذایشان را آماده می‌کرد، لباس می‌شسته و میوه و وسایلشان را آماده می‌کرده حتی برای خریدشان بیرون می‌رفته اما هیچگاه از یک مغازه دو روز متوالی خرید نمی‌کرده چرا که ممکن بود سوءنیتی مردم به خرج دهند!

 به گزارش افکارخبر، مرضیه حدیدچی (دباغ) از مبارزان دیرین مسلمان علیه رژیم شاهنشاهی و فرمانده سابق سپاه همدان در بیان خاطرات خود از امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی می‌گوید: انقلاب اسلامی ایران تاریخچه‌اش چیزی بیش از آن زمان است که طلبه‌ها را در زمان شاه در حوزه‌های علمیه با سر به زمین می‌انداختند و نمی‌خواستند انقلابی در ایران ایجاد شود.

وی همچنین می‌افزاید: این انقلاب، انقلابی مثل فرانسه نیست بلکه انقلابی است که یک پایه آن حضرت مهدی (عج) و پایه‌های دیگرش امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری هستند بنابراین حفظ آن زحمت می‌خواهد. یک زمانی خاطرم می‌آید که حول و هوش فرودگاه مهرآباد شب‌ها اعلامیه پخش می‌کردم، یک شب که دیر به منزل رسیدم آقای دباغ گفتند که من راضی نیستم همسرم تا این موقع شب بیرون از منزل باشد من هم از فردا صبحش دیگر بیرون نرفتم.

دباغ در ادامه می‌گوید: فردایش استادم آیت‌الله سعیدی تماس گرفتند که برای کار بروم من هم جریان را تعریف کردم ایشان هم گفتند که به آقای دباغ بگویید اینجا بیایند تا با او صحبت کنند، ما هم چشمی گفتیم و با هم روانه دفتر ایشان شدیم، حاج آقای سعیدی به آقای دباغ گفتند که یک تاجری پیدا شده و می‌خواهد با شما معامله داشته باشد، آقای دباغ تعجب کردند که چیزی دراین باره نمی‌دانند و کاری بلد نیست ولی حاج آقا گفتند که اتفاقا این کار نه وقت و نه سرمایه گذاری می‌خواهد تنها اجازه دهید که کارها پیش برود، ایشان هم حقیقتا از آن زمان چه دوره‌ای که بنده زندان بودم تا زمان انقلاب و هشت سال در جبهه‌های کردستان در فرماندهی سپاه همدان حتی یک بار هم به بنده نگفتند که چرا این همه به خودم فشار می‌آوردم چرا که به انقلاب اعتقاد داشتند.

این مبارزه و نماینده مجلس می‌افزاید: اگر معتقد باشیم که انقلاب ما با سرمایه خون شهدا و دل سوختگان در اختیارمان قرار گرفته دیگر خسته و وامانده نمی‌شویم، به مزخرفات برخی نیز گوش نمی‌دهیم که می‌گویند حال که بچه‌هایتان رفته‌اند گورستان‌ها مزین شده و چه چیز برای شما مانده است؟ اینها افرادی هستند که تنها مادی فکر می‌کنند!

وی با تعریف چند خاطره از ارتباطشان با امام خمینی (ره) گفت: یک زمانی حضرت امام فرمودند که به آقای رضایی و چند تن دیگر از فرماندهان بگویید اینجا بیایند، آنها هم آمدند و امام فرمود یکی ـ دو هفته‌ای است که پشت منزلشان در تپه‌های جماران هواپیماهای اف ـ 14 آمریکا تردد می‌کنند حتما اینها چیزی را نشان کرده‌اند و به دنبالش هستند، آن زمان هنوز سپاه  تشکیل نشده بود، برادرها با تاکتیک خاصی تپه‌ها را زیر نظر گرفتند و متوجه شدند که چند زاغه پر از موشک آنجا مخفی شده است.

دباغ می‌افزاید: زمانی که این مکان‌ها کشف شد برادران از امام پرسیدند که از کجا شما به این مکان پی بردید، امام هم گفتند که به هر انسانی الهاماتی می‌شود، تردد این هواپیما هم مشکوک بود وگرنه اگر قصدشان بمباران منزل ما یا پادگان بود که به هدفشان زودتر می‌رسیدند.

وی همچنین با گفتن شعارهایی از اینکه از مرگ نمی‌ترسد چرا که مرگ به سراغ همه می‌آید خوشا به حال آنهایی که مرگشان را خودشان انتخاب می‌کنند، می‌گوید: دشمنان اسلام و قرآن اشکال مختلف دارند امروز آمریکا با توپ و تفنگ و هواپیما با ما نمی‌جنگد بلکه خانواده‌های ما را زیر نظر گرفته است، باید هر کاری برای حراست از دستاوردهای انقلاب انجام دهیم تا خون شهدا پایدار بماند.

دباغ با بیان اینکه خاطراتش جنبه پند برای حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی دارد، می‌افزاید: زمانی که ما بفهمیم در آن دوران سر چند جوان زیر پای عروس فلان فرقه بریده شده است، آن زمان نمی‌توانیم آرامش داشته باشیم. پس اگر قرار بود دکترا و فوق دکترا، انسانیت بیاورد، بنی صدر سه دکترا داشت آن هم از دانشگاه‌های معتبر فرانسه اما دست به آدم کشی زد، به شکلی که شبانه برخی از یارانش دانشجویان را می‌کشتند.

دباغ همچنین می‌گوید: بنده در پاریس مسئول حراست حضرت امام (ره) در منزلشان بودم، غذایشان را آماده می‌کردم، لباس می‌شستم و میوه و وسایلشان را آماده می‌کردم حتی برای خریدشان بنده بیرون می‌رفتم اما هیچگاه از یک مغازه دو روز متوالی خرید نمی‌کردم چرا که ممکن بود سوءنیتی به خرج دهند!

یک حیات امام (ره) که اجاره کرده بودند و به همراه خانواده ایشان زندگی می‌کردند در یک سمت خیابان بود و در سمت دیگر حیات دیگری بود که یکی از آقایان دکتر در اختیار گذاشته بود تا اگر کسی از ایران یا هر جای دیگر برای دیدار امام آمد، آنجا ساکن شود، در منزل امام هم یخچال نبود بنابراین یک روز که در منزل را باز کردم خانمی سیاه پوست را دیدم که کامل جلوی منزل را اشغال کرده بود و بر زمین نشسته بود، زبانش را نفهمیدم به خاطر همین نزد برادران در آن حیات رفتم و خواستم با ایشان انگلیسی صحبت کنند.

بعد متوجه شدم که ایشان از آفریقا آمده به قصد دیدار امام نزد امام رفتم و گفتم من به این خانوم مشکوک هستم اما زمانی هم که بازرسی‌شان کردم چیزی پیدا نکردم بنابراین وی را نزد امام بردم، زمانی که ایشان امام را دیدند شروع به گریه کردند طوری سرشان را زمین گذاشتند که امام خیلی مکدر شد. وی به امام گفت که من در آفریقا به سختی کار کردم همه درآمدم را جمع کردم تا بلیط تهیه کنم و به اینجا بیایم تا مسیحم را ببینم، من پولم را خرج این راه کردم، امام به ایشان گفتند که شما سه شب و سه روز مهمان ما هستید بعد برادرها برایتان بلیط برگشت تهیه می‌کنند و می‌توانید بروید، در نهایت هم ایشان بعد از سه روز با سوغات فراوان راهی کشورش شد، این خاطره شاید به نظر برخی پیش پا افتاده باشد اما قدری عمیق نگاه کنیم متوجه می‌شویم که خیلی چیزها در آن نهفته است.

فردی برای دیدار پیغمبر (ص) از راه دوری آمد اما بعد متوجه شد که ایشان از شهر رفته‌اند بنابراین چند دقیقه ماند و عزم رفتن کرد، به او گفتند این همه راه سخت آمده‌ای چرا صبر نمی‌کنی، او گفت من بوی پیغمبر (ص) را استشمام کردم اما به مادرم قول داده‌ام که شب بازگردم. نکته آخر حضرت امام فرمودند که اگر این انقلاب اسلامی نبود خون همه شهدای ما هدر رفته بود ما امروز در دنیایی زندگی می‌کنیم که با مسائل مختلفی در آن مواجهیم باید ایده‌ها،‌افکار، اندیشه و مذهب و انقلاب خود را در مسیر صحیح هدایت کنیم


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : دانشجو
تاریخ : پنج شنبه 22 بهمن 1394
رژه بزرگترین ارتش جهان
خبرگزاری میزان-گروه سیاسیراهپیمایی با شکوه 22 بهمن، در تهران و همزمان در بیش از 1000 شهر و شهرستان و 5000 روستای سراسرکشور برگزار شد.

در ادامه می توانید گزیده ای از خبرهای خبرنگاران میزان از این راهپیمایی میلیونی را در ادامه بخوانید:

ساعت 13:25: جشن تولد سی و هفت سالگی انقلاب اسلامی به مانند سالهای گذشته با حاشیه های جالبی همراه بود؛ گرفتن عکس های سلفی در میان اقشار مختلف مردم بخصوص جوانان از مواردی بود که می توان به آن اشاره کرد.( برای خواندن کامل این خبر اینجا کلیک کنید)

ساعت 13:05: در حاشیه راهپیمایی 22 بهمن با مادر یکی از شهدای انقلاب اسلامی به گفت‌وگو نشستیم. می‌گوید فرزندان ما در دفاع از انقلاب و کشورمان سرما و گرما نمی‌شناختند.( برای خواندن کامل این خبر اینجا کلیک کنید)


ساعت 13:00: کدام چهره های شاخص در راهپیمایی 22 بهمن شرکت کردند؟( برای خواندن این خبر اینجا کلیک کنید)


ساعت 12:55: غرفه ستاد دیه کشور با هدف اعلام عملکرد 25 ساله خود در امر آزادی بیش از 91 هزار زندانیان جرایم غیرعمد در مسیر راهپیمایی سی و هفتمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در شمال خیابان آزادی دایر است. (برای خواندن کامل این خبر اینجا کلیک کنید)

ساعت 12:20: غلامحسین اسماعیلی در حاشیه راهپیمایی  22بهمن ماه در گفت‌وگوی اختصاصی با خبرنگار حقوقی و قضایی خبرگزاری میزان ضمن تبریک یوم الله 22بهمن به مردم عزیز و انقلابی ایران اسلامی و قدرشناسی از این حضور چشم گیر و اگاهانه مردم در سالگرد پیروزی انقلاب، گفت: این حضور بیانگر حمایت و پشتیبانی مردم از نظام و رهبری معظم انقلاب است.( برای خواندن کامل این خبر اینجا کلیک کنید)

حضور رئیس دستگاه قضا و رئیس جمهور در جمع راهپیمایان تهرانی/ فرمانده نیروی قدس سپاه در میان ارتش میلیونی ایرانی+تصاویر/ قرائت قطعنامه راهپیمایی سراسری یوم الله 22 بهمن ماه

ساعت 12:00: یکی از نوجوانان خوش ذوق تهرانی در راهپیمایی 22 بهمن ماکتی از «نتانیاهو» در لباس داعش را در دست دارد تا به جهانیان دست‌های پشت پرده شکل گیری داعش را نشان دهد.( برای خواندن کامل این خبر اینجا کلیک کنید)

حضور رئیس دستگاه قضا و رئیس جمهور در جمع راهپیمایان تهرانی/ فرمانده نیروی قدس سپاه در میان ارتش میلیونی ایرانی+تصاویر/ قرائت قطعنامه راهپیمایی سراسری یوم الله 22 بهمن ماه

ساعت 11:58:
جعفری دولت آبادی دادستان عمومی و انقلاب تهران در راهپیمایی 22 بهمن حضور پیدا کرد.( برای خواندن کامل این خبر اینجا کلیک کنید)

حضور رئیس دستگاه قضا و رئیس جمهور در جمع راهپیمایان تهرانی/ فرمانده نیروی قدس سپاه در میان ارتش میلیونی ایرانی+تصاویر/ قرائت قطعنامه راهپیمایی سراسری یوم الله 22 بهمن ماه

ساعت 11:57: علی اکبر بختیاری در حاشیه حضور در راهپیمایی 22 بهمن در گفت‌وگو با خبرنگار حقوقی و قضایی خبرگزاری میزان اظهار کرد: طبیعتا 22 بهمن یکی از روزهای تاریخی است که نشان دهنده مبارزه انقلاب اسلامی با استکبار است، استکباری که اساساَ خوی استکباری‌اش اجازه نمی‌دهد که با انقلاب اسلامی جمع شود.( برای خواندن کامل این خبر کلیک کنید)

حضور رئیس دستگاه قضا و رئیس جمهور در جمع راهپیمایان تهرانی/ فرمانده نیروی قدس سپاه در میان ارتش میلیونی ایرانی+تصاویر/ قرائت قطعنامه راهپیمایی سراسری یوم الله 22 بهمن ماه

ساعت 11:55:
حسین دهقان وزیر دفاع در حاشیه راهپیمایی 22 بهمن در جمع خبرنگاران اظهار کرد: حضور مردم در راهپیمایی امروز پایبندی آنها به مبانی انقلاب و ارزشهای آن را اثبات کرد و نشان داد که آنها با این حضور در تداوم راه انقلاب ثابت قدم هستند.( برای خواندن کامل این خبر
اینجا کلیک کنید)

حضور رئیس دستگاه قضا و رئیس جمهور در جمع راهپیمایان تهرانی/ فرمانده نیروی قدس سپاه در میان ارتش میلیونی ایرانی+تصاویر/ قرائت قطعنامه راهپیمایی سراسری یوم الله 22 بهمن ماه

ساعت 11:45: حجت الاسلام و المسلمین طائب رئیس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درباره پیام حضور میلیونی مردم در راهپیمایی 22 بهمن گفت: بحمدالله هر ساله مردم پرشورتر از سال قبل در راهپیمایی حضور به هم می رساند و پیام این حضور برای غرب این است که مردم با صلابت پای نظام وانقلاب ایستاده اندو زیر بار سلطه دشمنان نمی روند.( برای خواندن کامل این خبر اینجا کلیک کنید)

حضور رئیس دستگاه قضا و رئیس جمهور در جمع راهپیمایان تهرانی/ فرمانده نیروی قدس سپاه در میان ارتش میلیونی ایرانی+تصاویر/ قرائت قطعنامه راهپیمایی سراسری یوم الله 22 بهمن ماه

ساعت 11:55: حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی در سخنرانی خود در جمع راهپیمایان یوم الله 22 بهمن گفت: 37 سال پیش در چنین ایامی قیام مردم ایران برای بدست گرفتن سرنوشت کشور به نتیجه رسید، ملت ایران صدها سال بود که تحت نظام سلطه زندگی می کردند و یک فرد مستبد بر سرنوشت کشور حاکم بود. ( برای خواندن کامل این خبر اینجا کلیک کنید)

ساعت 11:35: علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی در حاشیه راهپیمایی 22 بهمن در جمع خبرنگاران درباره حضور مردم اظهار کرد: ملت ایران به بهترین وجه ممکن به مسئولیت هایشان عمل کردند و انشاء الله در انتخابات نیز با شور و نشاط بیشتری حضور پیدا خواهند کرد.( برای خواندن کامل این خبر اینجا کلیک کنید)

ساعت 11:30: حجت‌الاسلام و المسلمین محسنی اژه‌ای معاون اول قوه قضائیه با حضور در راهپیمایی 22 بهمن و در جمع خبرنگاران با اشاره به وفاداری مردم به آرمان‌های امام و انقلاب و حضور دشمن‌شکن آنها در این راهپیمایی اظهار کرد: دشمن می‌خواهد امنیت ما را به خطر بیندازد اما با اتکا به خداوند و اقتدار نیروهای ما و حضور ملت موفق نشده و نخواهد شد.( برای خواندن کامل این خبر
ساعت 11:26: قطعنامه راهپیمایی سراسری یوم الله 22 بهمن ماه در میدان آزادی تهران و در جمع راهپیمایان قرائت شد.( برای خواندن کامل این خبر
اینجا کلیک کنید)

ساعت 11:25: خوشنویس ایرانی با نوشتن جملاتی زیبا در راهپیمایی 22بهمن شرکت کرد.( برای خواندن کامل این خبر اینجا کلیک کنید)

ساعت 11:21: در جریان برگزاری راهپیمایی یوم الله 22 بهمن در شهر تهران، صحنه دستگیری نظامیان آمریکایی توسط دریادلان نیروی دریایی سپاه بازسازی شد.( برای خواندن کامل خبر اینجا کلیک کنید)

ساعت 11:20: امیر فرزاد اسماعیلی فرمانده قرارگاه پدافند هوایی خاتم‌الانبیاء در حاشیه حضور در راهپیمایی 22 بهمن در جمع خبرنگاران اظهار داشت: انقلاب اسلامی همچنان ادامه دارد و خاتمه‌ای نخواهد داشت زیرا این انقلاب باید جهانی شود.( برای خواندن کامل این خبر

ساعت 11:05: عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور با حضور در مسیرهای تعیین شده راهپیمایی 22 بهمن، به جمع شرکت کنندگان در این اجتماع عظیم پیوست.( برای خواندن کامل این خبر
اینجا کلیک کنید)


ساعت 11:00: رئیس مجلس شورای اسلامی دقایقی قبل در جمع راهپیمایان 22 بهمن در شهر مقدس قم حضور یافت. ( برای خواندن کامل این خبر اینجا کلیک کنید)

ساعت 10:56: خبرنگار تلویزیون فونیکس چین در رابطه با حضور مردم ایران در راهپیمایی 22 بهمن اظهار کرد: علی رغم سرمای هوا حضور مردم ایران در جشن پیروزی انقلابشان حیرت انگیز است.( برای خواندن کامل این خبر اینجا کلیک کنید)

حضور رئیس دستگاه قضا و رئیس جمهور در جمع راهپیمایان تهرانی/ فرمانده نیروی قدس سپاه در میان ارتش میلیونی ایرانی+تصاویر/ گزارش لحظه به لحظه میزان از گزینه های روی میز ملت ایران

ساعت 10:50: آیت الله آملی لاریجانی رئیس قوه قضائیه با حضور در راهپیمایی 22 بهمن و در جمع خبرنگاران اظهار کرد: هیچ کشوری و هیچ سلطه‌ای نمی‌تواند علیه انقلاب ما اقدام کند.( برای خواندن کامل این خبر

حضور رئیس دستگاه قضا و رئیس جمهور در جمع راهپیمایان تهرانی/ فرمانده نیروی قدس سپاه در میان ارتش میلیونی ایرانی+تصاویر/ گزارش لحظه به لحظه میزان از گزینه های روی میز ملت ایران

ساعت 10:47: علی اصغر جهانگیر رئیس سازمان زندان ها در حاشیه راهپیمایی 22 بهمن، در ارتباط با انتخابات پیش رو و حضور مردم در انتخابات اظهار کرد: انتخابات مانند سایر مظاهر اراده جمعی مردم که در سایه پیروزی اتفاق افتاد در حقیقت نشانه اراده جمعی ملت ما است چرا که می خواهند سرنوشت خود را دائما خود تعیین کنند.( برای خواندن کامل این خبر
اینجا کلیک کنید)

ساعت 10:46: پدران و مادران شهدای هشت سال دفاع مقدس با در دست داشتن تابلویی از چهره فرزند شهیدشان، با شرکت در راهپیمایی با آرمان‌های انقلاب تجدید میثاق کردند.( برای خواندن کامل این خبر اینجا کلیک کنید)

ساعت 10:45:  رئیس قوه قضاییه دقایقی پیش به جمع عظیم شرکت کنندگان در راهپیمایی 22 بهمن پیوست. ( برای خواندن کامل این خبر اینجا کلیک کنید)


ساعت 10:40: حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی رئیس جمهور کشورمان از مسیر تقاطع بهبودی به سمت میدان آزادی، در جمع راهپیمایان تهرانی حضور یافت.( برای خواندن کامل این خبر اینجا کلیک کنید)

ساعت 10:38: چتربازهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی انتظامی با پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی ایران مقتدرانه در میدان آزادی فرود آمدند.( برای خواندن کامل این خبر اینجا کلیک کنید)

ساعت 10:35: در جریان برگزاری راهپیمایی باشکوه 22 بهمن، تنی چند از جوانان به حالت اسکیت سواری، در این اجتماع عظیم شرکت کردند.( برای خواندن کامل این خبر اینجا کلیک کنید)

ساعت 10:30: در حاشیه مراسم 22 بهمن دیوار دل نوشته‌های انقلاب اسلامی به چشم می‌خورد.( برای خواندن کامل این خبر اینجا کلیک کنید)


ساعت 10:22: در كنار درب دانشگاه تهران دانشگاه هایی همچون علمی كاربردی، صنعتی امير كبير دانشگاه علامه، دانشگاه تربيت مدرس، علم و صنعت و پيام نور غرفه زده اند و عكس های دوران انقلاب را به نمايش كشيدند. ( برای خواندن کامل این خبر اینجا کلیک کنید)

ساعت 10:20: حضور گرم مردم سرمای بهمن را به سخره گرفت.( برای خواندن کامل این خبر اینجا کلیک کنید)


ساعت 10:18: حضور ایستگاه های صلواتی مردمی در راهپیمایی 22 بهمن مردم تهران از دیگر نکات جالبی است که در راهپیمایی امسال به چشم می خورد.( برای خواندن کامل این خبر اینجا کلیک کنید)

ساعت 10:15: در میان حضور پرشور مردم تهران در راهپیمایی 22 بهمن، حضور رسانه ها و تلاش خبرنگاران برای ثبت این لحظه های ناب ادامه دارد. ( برای خواندن کامل این خبر اینجا کلیک کنید)

ساعت 10:10: پزشکان، راهپیمایان تهرانی را در راهپیمایی امروز رایگان ویزیت می کنند.(برای خواندن کامل این خبر اینجا کلیک کنید)

ساعت 10:01: عده‌ای از جوانان کشورمان با به تصویر در آوردن تصاویر شهدای مدافع حرم یاد و خاطره این شهیدان را گرامی داشتند.

ساعت 10:00: در حاشیه مراسم راهپیمایی 22 بهمن غرفه مشاوره حقوقی بسیج مصلی تهران به چشم می‌خورد.( برای خواندن کامل این خبر اینجا کلیک کنید)

ساعت 9:55: در حاشیه مراسم راهپیمایی 22بهمن غرفه‌هایی از هلال احمر استان تهران به چشم می‌خورد، در این غرفه‌ها پوشش امدادی برای راهپیمانان ارائه می‌شود. (برای خواندن کامل این خبر اینجا کلیک کنید)

ساعت 9:53: مردم با در دست داشتن پلاکاردهایی با شعار «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» همچنان انزجار خود را از سیاست های سلطه طلبانه آنها به تصویر می‌کشند. (برای خواندن کامل این خبر اینجا کلیک کنید)

ساعت 9:50: سردار قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه در راهپیمایی صبح امروز 22 بهمن در تهران حضور یافت.( برای خواندن کامل این خبر اینجا کلیک کنید)

 

ساعت 9:50: در حاشیه راهپیمایی امروز تهرانی ها، نقالی خوانی یکی از برنامه های مورد توجه شرکت کنندگان در یوم الله 22 بهمن بوده است.(برای خواندن کامل این خبر اینجا کلیک کنید)



ساعت 9:48:راهپیمایان همچنین تصاویر امام خمینی بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی و مقام معظم رهبری را در دست دارند.

رژه میلیونی بزرگترین ارتش جهان آغاز شد+تصاویر/جدیدترین موشک بالستیک ایران در راهپیمایی 22 بهمن/ گزارش لحظه به لحظه میزان از گزینه های روی میز ملت ایران

ساعت 9:40: فعالیت غرفه هایی با موضوعاتی همچون اقتصاد مقاومتی، سبک زندگی و غرفه هایی مخصوص کودکان از جمله مواردی است که درحاشیه راهپیمایی 22 بهمن امروز از سوی شهرداری تهران در نظر گرفته شده است.(برای خواندن کامل این خبر
رژه میلیونی بزرگترین ارتش جهان آغاز شد+تصاویر/جدیدترین موشک بالستیک ایران در راهپیمایی 22 بهمن/ گزارش لحظه به لحظه میزان از گزینه های روی میز ملت ایران
رژه میلیونی بزرگترین ارتش جهان آغاز شد+تصاویر/جدیدترین موشک بالستیک ایران در راهپیمایی 22 بهمن/ گزارش لحظه به لحظه میزان از گزینه های روی میز ملت ایران


ساعت 9:20: همگام با حضور میلیونی مردم انقلابی ایران در راهپیمایی  22 بهمن، متخصصان افتخار آفرین سازمان صنایع هوافضای وزارت دفاع، ماهواره بر سیمرغ  را در مسیر راهپیمایی 22 بهمن در خیابان آزادی تهران به نمایش گذاشتند.(برای خواندن کامل این خبر اینجا کلیک کنید)

رژه میلیونی بزرگترین ارتش جهان آغاز شد+تصاویر/جدیدترین موشک بالستیک ایران در راهپیمایی 22 بهمن/ گزارش لحظه به لحظه میزان از گزینه های روی میز ملت ایران

ساعت 9:15: یک فروند موشک بالستیک عماد در مسیر راهپیمایی 22 بهمن در خیابان آزادی به نمایش گذاشته شده است.(برای خواندن کامل این خبر اینجا کلیک کنید)

ساعت 9:00: راهپیمایی یوم الله 22 بهمن در سراسر کشور آغاز شد + عکس(برای خواندن کامل این خبر اینجا کلیک کنید)

رژه میلیونی بزرگترین ارتش جهان آغاز شد+تصاویر/جدیدترین موشک بالستیک ایران در راهپیمایی 22 بهمن/ گزارش لحظه به لحظه میزان از گزینه های روی میز ملت ایران

ساعت 8:20: قبل از آغاز رسمی این مراسم برخی از راهپیمایان تهرانی با حضور در مسیرهای منتهی به میدان آزادی در حال سر دادن شعار هستند.

در تهران راهپیمایان از مسیرهای ده گانه تعریف شده به سمت میدان آزادی حرکت خواهند کرد.

رژه میلیونی بزرگترین ارتش جهان آغاز شد+تصاویر/ گزارش لحظه به لحظه میزان از گزینه های روی میز ملت ایران

طبق برنامه ریزی های صورت گرفته تا ساعاتی دیگر حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی رئیس جمهور در جمع مردم در میدان آزادی سخنرانی خواهد کرد.

رژه میلیونی بزرگترین ارتش جهان آغاز شد+تصاویر/ گزارش لحظه به لحظه میزان از گزینه های روی میز ملت ایران

واحدهای سیار شبکه‌های مختلف رادیویی و تلویزیونی نیز در مبادی ورودی به میدان انقلاب و چهارراه ولیعصر در تدارک تولید و پخش برنامه‌های زنده خود هستند.

رژه میلیونی بزرگترین ارتش جهان آغاز شد+تصاویر/ گزارش لحظه به لحظه میزان از گزینه های روی میز ملت ایران


 حضور مردم در صحنه موجب تضمین اقتدار و صلابت نظام جمهوری اسلامی

کشور ما در مقطع زمانی فعلی در شرایط  خاصی قرار دارد؛ از یک سو با رشد گروه‌های تروریستی تکفیری در سطح منطقه غرب آسیا مواجه هستیم که مورد حمایت مالی و لجستیکی رژیم سعودی و آمریکایی‌ها قرار دارند و از سویی دیگر با توجه به اجرایی شدن برجام و گسیل هیئت‌های سیاسی و اقتصادی مغرب زمین به ایران اسلامی، بیم عملیاتی شدن پروژه نفوذ در ابعاد مختلف تشدید شده است.

اگر چه  نظام جمهوری اسلامی با اقتدار، صلابت ، اشراف اطلاعاتی و مجاهدت‌های نیروهای جان بر کف خود توانسته خطر و گزند عناصر تکفیری – تروریستی را از مرزهای کشور دور نگه دارد و در این رابطه آنگونه که فرماندهای عالی رتبه کشور می گویند هیچگونه تهدیدی متوجه کشور نمی باشد؛ اما در موضوع نفوذ بیگانگان در ابعاد و حوزه‌های مختلف نگرانی‌ها و دغدغه‌هایی وجود دارد؛نگرانی‌ها و دغدغه‌هایی که مطرح کردن آن بازهم توسط عده‌ای از مسحورین و مجذوبین غرب در داخل مورد استهزاء قرار می‌گیرد و اعضای طیف مزبور همچون سال‌های میانی دهه 70 که پروژه ناتو فرهنگی را باور نمی‌کردند، در سال‌ها و ماه‌های معاصر نیز پروژه نفوذ را انکار می‌کنند و طرح آن را در حد یک توهم تنزل داده‌اند!

اما بی‌تردید باطل السحر پروژه نفوذ، حضور مردم در صحنه است؛ حضوری که علاوه بر ارتقاء سطح امنیت و صلابت نظام جمهوری اسلامی، موجب می‌شود خدعه و نیرنگ دشمنان برای نفوذ در ابعاد مختلف سیاسی،فرهنگی و اقتصادی کارگر نیفتد و دشمنان از فکر تعرض سخت و نرم به کیان ایران اسلامی مایوس شوند.

راهپیمایی 22 بهمن یکی از ایامی است که حضور مردم در صحنه متبلور می‌شود؛ راهپیمایی‌ای که در 37  سال اخیر هر سال باشکوه تر از سال گذشته برگزار شده و به مثابه خاری در چشم دشمنان نظام جمهوری اسلامی ایران بوده؛ به طوری که هرسال  خبرنگاران و ناظران بین‌المللی که مسئولیت پوشش و مخابره اخباره این راهپیمایی را برعهده دارند از حضور گسترده مردم متحیر می‌شوند و ناگزیر از ارائه واقعیت می‌گردند. 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : دانشجو
تاریخ : پنج شنبه 22 بهمن 1394
فرماندهی که گونی خاک کول می‌کرد!

یکی از بچه‌ها که از جابجایی گونی‌های خاک خسته شده بود، گفت: «فرماند‌هان خودشان می‌گیرند می‌خورند و می‌خوابند ولی به ما دستور می‌دهند که کیسه‌ها را کول کنیم.»

به گزارش افکارخبر،تبیین و شناساندن فرهنگ ایثار و شهادت از مکانیزم‌های دفاعی اسلام برای تسلیح جامعه در برابر هجوم فرهنگ‌های غیرخودی است، ایثارگری و شهادت‌طلبی نقش به‌سزایی در حفظ دین و ارزش‌های آن و استقلال کشور ایفا می‌کند؛ ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و تلاش برای احیای آن به‌منظور مقابله با تهاجم فرهنگی، موضوعی است که نیازمند بررسی ابعاد مختلف آن است.ایجاد کردن و سپس توسعه یک فرهنگ در میان یک جامعه، فعالیتی تدریجی و زمان‎بر است، البته بعضی از حوادث تاریخ در ایجاد و گسترش یک فرهنگ نقش تسریع‌کننده‎ای دارند، مثلاً درباره توسعه و گسترش شهادت در جوامع، حوادث بزرگی در زمان معاصر، پدیده انقلاب اسلامی با رهبری امام خمینی (ره) و سپس جنگ تحمیلی و دفاع مقدس 8 ساله، در رشد و تسریع و گسترش فرهنگ شهادت در میان دیگر جوامع نیز نقش داشته‎اند اما برای تداوم و گسترش این فرهنگ در زمان کنونی خبرگزاری فارس در استان مازندران به‌عنوان یکی از رسانه‌های ارزشی و متعهد به آرمان‌های انقلاب اسلامی‌ در سلسله گزارش‌هایی در حوزه دفاع مقدس و به‌ویژه تاریخ شفاهی جنگ، احساس مسئولیت کرده و در این استان پای صحبت‌ها و خاطرات رزمندگان و خانواده‌های شهدا نشسته و مشروح گفته‌های آنها را در اختیار مخاطبان قرار داده که در ادامه بخش دیگری از این یادگاری‌ها از نظرتان می‌گذرد.

* دست‌پخت آزمایشی

مسلم حبیب‌زاده می‌گوید: بعضی وقت‌ها اتفاق می‌افتاد که خودمان برای پختن غذا آستین بالا بزنیم، اولین‌بار که به جبهه رفته بودیم، 4 نفر از خطیرکلا با هم بودیم، من و حاج محمد اسلامی که در حال حاضر در تهران است، دکتر بهرام علی‌زاده، کربلایی اکبر ابراهیم‌زاده؛ جا دارد در همین جا بگویم که مشوق من برای رفتن به جبهه همین اکبرآقا بود.

بعد از آموزش ما را به مریوان بردند، قله‌ای که ما را به آنجا معرفی کردند کنار روستایی بود به نام «بلچه‌سور» نیروهای هر قله‌ای غذای خودشان را همان جا پخت می‌کردند و این‌طور نبود که ما آشپزخانه مرکزی داشته باشیم.

یک روز که نوبت دکتر علی‌زاده ـ آن‌وقت‌ها جوانی بیش نبود ـ شد که برای ما غذا بپزد، آن روز برای هر نفرمان یک بشقاب برنج داخل دیگ ریخت حالا حساب کنید، ما پنج نفر بودیم و پنج بشقاب داخل دیگ برنج ریخت تا ناهار را برنج بخوریم، تا ما بیایم آب داخل دیگ جوش آمده بود و برنج در حال آماده شدن بود ولی علی‌زاده بی‌خیال آنجا ایستاده بود و داشت دسته‌گلش را نگاه می‌کرد، حاج محمد وقتی دید برنج دارد خراب می‌شود دست‌به‌کار شد و آب را سریع در آبکش خالی کرد و وقتی مقدار برنج را دید گفت: «می‌خواستی روستا را ناهار بدهی؟»‏

* پدرم گفت: باید بروی!

بعد از عملیات والفجر 8 به نیروها مرخصی دادند و گفتند، بعد از مرخصی شما را به مأموریت جدیدی خواهیم فرستاد، من به قائم‌شهر آمدم و چند روز مرخصی را در خطیرکلا گذراندم، وقتی مرخصی تمام شد و می‌بایست برمی‌گشتم، یک حسی به من دست داد که نروم، خیلی با خودم کلنجار رفتم تا اینکه پدرم به من گفت: «پسرم! باید بروی، چون فرماندهان روی رفتن شما به جبهه، حساب باز کرده‌اند و شما هم قول داده‌اید که برگردید.» وقتی استدلال منطقی پدرم را دیدم، بر حسم غلبه یافتم و با بچه‌ها به جبهه بازگشتم.

یک‌بار هم که به مرخصی آمد خوابی را که در جبهه دیدم برای پدرم تعریف کردم، الان درست یادم نیست که چه بود ولی از دید من، خواب خوبی نبود، پدرم کمی مکث کرد و گفت: «توکل به خدا کن، به دلت بد نیار، برو به جبهه، خدا خودش کمک می‌کند.»

* فرماندهی که گونی خاک کول می‌کرد!

اصغر زاهدی می‌گوید: قبل از عملیات والفجر هشت بچه‌ها برای این که سنگرهای لب اروند را ترمیم کنند، به نوبت می‌رفتند کیسه‌ها را از خاک پر می‌کردند و به‌خاطر این که عراقی‌ها متوجه نشوند، کیسه‌ها را کول می‌گرفتند و تا لب ساحل می‌بردند، از ماشین و وسایل دیگر در این خصوص استفاده نمی‌شد.

یکی از بچه‌ها که از این وضعیت خسته شده بود، گفت: «فرماند‌هان خودشان می‌گیرند می‌خورند و می‌خوابند، ولی به ما دستور می‌دهند که کیسه‌ها را کول کنیم.»

در همان لحظه کیسه خاک را به آقای عمرانی فرمانده محور که داخل گل ایستاده بود داد که او آن را در محل مورد نظر بگذارد، آقای عمرانی که از ناحیه یک دست جانباز بود، به زحمت کیسه گل و لای را کول کرد و برد، من برگشتم به آن جوان بسیجی گفتم: «می‌دانی کیسه را کول چه کسی گذاشتی؟» گفت: «نه!» گفتم: «این همان فرماندهی است که داشتی می‌گفتی دارند می‌خورند و می‌خوابند.» آن جوان خجالت کشید و سرش را پایین انداخت.

صبح عملیات والفجر هشت گروهان ویژه‌ای که من در آنجا بودم به اتفاق آقای عمرانی برای استقرار در یک راهی که دژبانی عراق محسوب می‌شد، از خانه‌های مسکونی فاو خارج شدیم، در بین راه عراقی‌هایی که بالای مخازن نفت بودند به سمت ما شلیک می‌کردند، ما چاره‌ای جز عبور از آن منطقه را نداشتیم، چند نفر از بچه‌ها داشتند کنار جاده سنگر می‌کندند، وقتی به سه راه رسیدیم آقای عمرانی به ما دستور داد در آشیانه‌های تانک که در سمت راست ما قرار داشت مستقر شویم، تا در صورت پاتک دشمن اجازه ندهیم تانک‌ها پشت آشیانه‌ها پناه بگیرند.

ماشین‌های عراقی که به شهر فاو می‌آمدند هنوز نمی‌دانستند که شهر سقوط کرده است، بچه‌های گردان حمزه سیدالشهدا (ع) لشکر ویژه 25 کربلا که در سمت چپ جاده مستقر بودند، لباس دژبان‌های عراقی را پوشیده بودند و ماشین‌ها را متوقف می‌کردند.

این صحنه برای همه بچه‌ها خنده‌دار بود، بعضی از آنها تا آخر متوجه نمی‌شدند که افرادی که در سنگرهای دژبانی هستند ایرانی‌اند ولی تعدادی از آنها متوجه می‌شدند، یکی از جیپ‌ها، که انگار جیپ فرماندهی بود، متوجه شد و به‌سمت بچه‌ها شلیک کرد که سریع توسط چند نفر از بچه‌ها از پا در آمدند.

حدوداً ساعت 11 صبح گروهی از عراقی‌ها آمدند تا با پاتک دژبانی را از دست ما خارج کنند، ابتدا بچه‌ها خیال کردند این تعداد برای اسیر شدن آمده‌اند ولی با شلیک به سمت ما فهمیدیم که نیت حمله دارند، در این حمله یک معلم عربی داشتیم که اهل بندرگز بود که در آنجا بلندگویی که در دست داشت و آنها را برای اسیر شدن تشویق می‌کرد، متأسفانه در حمله عراقی‌ها به شهادت رسید یک تیربارچی هم داشتیم که در این حمله مجروح شد، فامیلی‌اش مازندرانی بود.

وقتی بچه‌ها دیدند این‌ها قصد حمله را دارند با تمام اسلحه‌هایی که در دست داشتند به سمت آنها شلیک کردند، تعدادی از آنها را کشتند و بقیه آنها فرار را برقرار ترجیح دادند.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : دانشجو
تاریخ : سه شنبه 20 بهمن 1394
تفاوت هدیه پوتین به رهبر انقلاب با دیگر هدایا

رئیس جمهور روسیه در دیدار روز دوشنبه حاکم بحرین در سوچی، یک اسب اصیل به او هدیه داد.

 به گزارش افکارخبر،ولادیمیر پوتین در دیدار امروز (شنبه) شاه بحرین با وی در سوچی، یک اسب اصیل به وی هدیه داد و یک شمشیر جواهرنشان از او هدیه گرفت.

 

هدیه پوتین به شاه بحرین

 

اسبی که پوتین به حمد بن عیسی داد، سه سال سن دارد و به "حجی بیگ" ملقب است و در چند مسابقه بین المللی برنده شده است.

شمشیری هم که حمد تقدیم پوتین کرد، بنا به درخواست شخصی وی از فولاد دمشقی ساخته شده و دسته و غلاف آن هم از طلا و نقره است.

چندی پیش، حاکم قطر هم در دیدار با پوتین، یک "شاهین" از وی هدیه گرفت.

هدیه پوتین به امیر قطر

اما هدیه پوتین به رهبر انقلاب در سفر به تهران، یک تفاوت اساسی با همۀ هدایا داشت؛ چندان که برخی از تحلیلگران، آوردن نسخۀ قرآن منحصر به فرد به محضر رهبر انقلاب از سوی پوتین را نشانه آن دانستند که روس‌ها، اسلام مورد نظر ایران را "اسلام حقیقی" می دانند.

به نظر می رسد رئیس جمهور روسیه، در هدیه دادن به مقامات کشورها، اصل مهم "کلّم الناس علی قدر عقولهم" (با مردم به اندازه عقل آنان سخن بگو) را به خوبی رعایت کرده و با هر کس به اندازه خرد و دانش و ظرفیت او برخورد کرده است؛ چرا که ذهن اغلب حاکمان عرب، فراتر از تفریح و سرگرمی نمی رود.

از سوی دیگر، نحوه نشستن مؤدبانه پوتین در حضور رهبر انقلاب و مقایسۀ آن با دیگر دیدارهای رئیس جمهور روسیه، توجه بسیاری از رسانه ها را به خود جلب کرد و تحلیل های زیادی درباره آن ارائه شد.

تفاوت نشستن پوتین در مقابل رهبر انقلاب و روسای جمهور چین، آمریکا و نخست وزیر رژیم اشغالگر

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : دانشجو
تاریخ : سه شنبه 20 بهمن 1394
مدافع حرمی که اجازه بازگشت به کشورش را ندارد!

«شهید مدافع حرم» کلیدواژه‌ای است که این روزها زیاد می‌شنویم؛ اما شاید تعداد کمی از ما از نزدیک از اوضاع آن‌ها باخبر باشیم؛ بخصوص اگر این شهیدان از توابع کشورهای دیگر باشند.

 به گزارش افکارخبر،مدافع حرم، شهادت و لشکر فاطمیون. این روزها که تابوت پشت تابوت شهدای افغان به کشور بازمی‌گردند، بیشتر این اسم‌ها در کنار هم به گوشمان می‌خورند. «فاطمیون» نام لشکری است که شیعیان افغان به عشق دفاع از حرم حضرت زینب (س) و جانماندن از قافله شهدا راه انداخته‌اند و حالا با شهادت برخی از این شهدای افغان، خانواده‌های آن‌ها اوضاع خوبی ندارند اما ظاهرا شایعات و حرف های تلخی که برخی رسانه های عربی و غربی برای این مجاهدین منتشر می کنند درد اصلی خانواده‌های این رزمنده ها و شهداست.

سید علی، یکی از همین رزمنده‌های افغان است که تا به حال سه بار برای دفاع از حرم راهی سوریه شده است و از نزدیک از حال و روز خانواده‌های این شهدا خبر دارد. خانواده‌هایی که به جز داغ شهادت پسر و همسر و پدر، باید داغ زخم زبان ها را هم تحمل کنند. پای دردل سید علی یا به قول خودش ابوامیر می‌نشینیم تا او از مظلومیت‌های این رزمنده‌ها و خانواده‌هایشان بگوید. اول از همه از اوضاع مالی خانواده‌های شهدا می‌پرسیم. «خانواده‌های افغانی مشکلات مالی زیاد دارند؛ به خصوص کسانی که فرزندانشان مفقودالاثر شده‌اند. الان من خانواده‌ای می‌شناسم که دو فرزندش مفقودالاثر شده‌اند شما در نظر بگیرید در فروردین‌ماه یکی از پسرهای خانواده مفقودالاثر می‌شود و هیچکس به این خانواده سر نمی‌زند. با این حال تابستان امسال برادر دیگر به جبهه می‌رود و او هم مفقودالاثر می‌شود و برادر سوم هم برای رفتن به سوریه پرپر می‌زند.»

ما برای دفاع از اصل اسلام می‌جنگیم

شاید همین وضع معیشتی نامناسب دلیلی می‌شود که برخی گمان کنند انگیزه این افراد فقط و فقط انگیزه‌های مالی باشد. سید علی اینگونه به این شایعه پاسخ می‌دهد: «به نظر شما عقلانی است که یک آدم برای پول جان خود را به خطر بیندازد؟ ما الان دکتر و مهندس افغان داریم که در خط مقدم می‌جنگند. بیشتر این بچه‌ها فقط برای عقیده‌شان به سوریه رفتند. حتی من می‌گویم این‌ها برای دفاع از حرم نرفتند؛ برای دفاع از اصل اسلام رفتند. چون دشمن که الان نزدیک حرم نیست؛ اما اصل اسلام در خطر است و بچه ها برای دفاع از این اصل راهی جبهه های سوریه شده‌اند. کسانی که می‌گویند این اتباع برای پول به سوریه می‌روند، بیایند به اوضاع جانبازان ما نگاهی بیندازند که دیگر نه کاری می‌توانند بکنند نه بیمه‌ای دارند که بتوانند خرج درمان خود را بدهند. این شایعه انگیزه مالی را با دلایل خیلی ساده می‌توان رد کرد.»

ما در جبهه دفاع مقدس هم حضور داشتیم

شایعه دیگر به بعد از شهادت این رزمنده‌ها و اوضاع روبه‌راه خانواده‌هایشان بعد از شهادت مرد خانواده برمی‌گردد. «بارها به من گفتند: شما برای نوکری ایران به سوریه می‌روید. ایران برای شما کاری نکرده.» ما از یک طرف از این حرف‌ها زیاد شنیده‌ایم؛ از طرف دیگر این شایعات. اما از این دیدگاه به این شایعات نگاه کنید شما چقدر حاضری بگیری تا انگشتت قطع شود؟ یا حاضری انگشتت را در برابر 100 میلیون تومان بدهی؟ ما برای منافع مالی به سوریه نمی‌رویم؛ اما قطعا ما هم مثل بقیه مردم نگران خانواده خود هستیم و نسبت به آن مسئولیت داریم. در اسلام هم به معیشت خانواده تذکر داده شده است. من خودم وقتی به جبهه می‌روم به این قضیه فکر می‌کنم که بعد از من خانواده‌ام بی‌سرپرست نمانند. بالاخره کسانی که می‌روند یک چشم امیدی دارند که در یک نظام اسلامی در نبود آن‌ها خانواده‌اش دچار فقر و فلاکت نمی‌‌شوند. خود من الان چهار تا بچه دارم. دلخوشی‌ام این است که در یک کشور اسلامی هستند و در صورت شهادت من بی‌سرپرست نمی‌مانند. ما فقط نگران بی‌سرپرست شدن خانواده‌های خود هستیم وگرنه از نظر مالی شهادت ما، وضع خانواده‌هایمان را خوب نمی‌کند.» خانواده ابوامیر تا به حال دو بار در سوریه شهید داده است. «بار اول که به عملیات اعزام شدیم، چهار نفر رفتیم اما فقط دو نفرمان برگشت. برادر خانم و برادرزاده من در این عملیات شهید شدند.»

سوریه تنها سنگری نبوده که سید علی و خانواده‌اش در آن حضور داشته‌اند. رزمنده بودن در این خانواده سابقه دارد. «پدر، برادرها و دایی‌های همسر من در حمله طالبان به سفارت ایران در کنار دیپلمات‌های ایرانی شهید شده‌اند. اقوام ما در جنگ ایران و عراق هم حضور داشته‌اند. پسرخاله مادر من در یکی از عملیات ها جانباز شده است. با این حال نه من نه همسرم هیچ وقت گلایه‌ای نداشتیم و معتقدیم همه این‌ها خواست خداوند است.»

ما در افغانستان مجرم هستیم!

مدافع حرم بودن برای امثال سیدعلی گاهی اوقات خیلی گران تمام شده است. «خب این خیلی دردناک است که برادر شما مفقود شده باشد و به تو بگویند ولش کن برای پول رفته! خب این حرکت‌ خانواده‌ها را عذاب روحی می‌دهد. این بحث‌ها بین مردم زیاد است. این‌ها خیلی برای این خانواده ها گران تمام می‌شود که فرزند و همسر خود را در این راه از دست بدهند و تازه سرکوفت هم بشنوند. مردم از یک طرف و برخی مسئولین از طرف دیگر بر زخم این خانواده‌ها نمک می‌پاشند. این در حالی است که این کار ما از نظر دولت افغانستان جرم محسوب می‌شود و از این لحاظ تحت تعقیب هستیم و اگر به افغانستان برگردیم به حداقل 20 سال زندان محکوم می‌شویم. یعنی ما یا باید به کشورهای اروپایی برویم یا در همین ایران بمانیم راه دیگری نداریم.»

شهید افغان که خانواده‌اش در سوئیس هستند

 ابو امیر می‌گوید که شهدای افغان برخلاف تصور نه بی‌سواد هستند نه بی‌پول؛ فقط عشق است که آن‌ها را مدافع حرم می‌کند. برای این حرفش سند هم می‌آورد: «یکی از شهدای افغان هستند که خانواده او در سوئیس هستند و با اینکه پذیرش مهاجر در سوئیس خیلی راحت نیست؛ اما این خانواده اقامت داشتند. مادر و همسر و فرزندانش همه در این کشور هستند؛ اما خودش را فقط عشق مدافع حرم بودن به ایران می‌کشاند و از آنجا هم به سوریه می‌رود و شهید می‌شود. وضعیت مالی «نقیب‌الله هزاره» در بهترین شرایط بوده و هیچ احتیاج مالی نداشته؛ اما الان در بهشت زهرا در قطعه شهداست. پدر و مادر پیرش هم فقط به خاطر اینکه مزار پسرشان اینجاست، به ایران آمده‌اند. ما در بین شهیدان خود، افراد تحصیلکرده هم زیاد داریم. مثلا خانواده «شهید فاتح» همگی تحصیلکرده هستند. خود شهید هم تحصیلات دانشگاهی داشت هم طلبه بود. «شهید صابری» هم دیگر شهیدی است که هم تحصیلکرده بودند هم تک فرزند خانواده بودند. شهید صابری کسی بود که حرف‌های آخر او موقع شهادت در فضای مجازی هم پخش شد و بازخوردهای زیادی هم در بر داشت. جمله معروف این رزمنده در آخرین لحظات شهادتش این بود که «خدایا ترس از من مرگ و شهادت نیست؛ ترسم از این است که که نتوانسته‌ام بندگی تو را به جا بیاورم.»



:: موضوعات مرتبط: شهدا , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : دانشجو
تاریخ : سه شنبه 20 بهمن 1394
گاردین از نقش تلگرام در انتخابات ایران نوشت

حدود یک چهارم ایرانی‌ها از برنامه پیام‌رسانی تلگرام استفاده می‌کنند و امکانات موجود در این برنامه به کاربران اجازه می‌دهد تا بدون محدودیت پیام‌ها و محتوای مدنطر خود را برای تعداد بیشماری از مخاطبان ارسال کنند.

به گزارش افکارخبر، همزمان با آمادگی ایران برای برگزاری انتخابات پارلمانی، برنامه پیام‌رسانی «تلگرام» که تقریبا از سوی یک چهارم ایرانی‌ها استفاده می‌شود نقشی مهم در این میان ایفا خواهد کرد.

برنامه تلگرام به کاربران اجازه می‌دهد تا از طریق کانال‌های عمومی مطالب خود را برای تعداد نامحدودی از افراد ارسال کند، آن‌هم در شرایطی که تأکید شدیدی بر حفظ حریم شخصی کاربران دارد. در واقع زمانی که آشکار شد که اعضای داعش برای تبلیغات خود از این برنامه استفاده می‌کنند، این موضوع به سرخط اخبار تبدیل شد. اما در ایران،‌که جمعیت جوان بزرگ و آشنا به فناوری‌های نوین دارد، این نرم‌افزار اغلب با هدف مطالعه اخبار، ارتباط با دوستان و به اشتراک گذاری مطالب طنز مورد استفاده قرار می‌گیرد.

این نرم‌افزار همچنین به نامزدهای انتخاباتی این فرصت را می‌دهد تا از آن به عنوان پایدارترین ابزار برای انتشار پیام‌های خود استفاده کنند.

دلایل بسیاری برای این وضعیت وجود دارد: نتیجه یک نظرسنجی که اخیرا از سوی خبرگزاری ایسنا منتشر شده است نشان می‌دهد که دستکم 20 میلیون ایرانی از تلگرام استفاده می‌کنند که فراتر از کاربران ایرانی واتزآپ، فیس‌بوک و توئیتر است. ایرانی‌ها پیشتر از وایبر استفاده می‌کردند.

تلگرام هم‌اکنون به طور رسمی در دسترس تمامی ایرانی قرار دارد. و کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه در ایران اخیرا نشستی را برای بحث و بررسی بر سر فیلتر کردن آن برگزار کرد اما به نتیجه رسید که دلیلی برای انجام این کار نیست.

نرم‌افزار تلگرام در سال 2013 توسط دو برادر روس به نام‌های پاول و نیکولای دوروف که یکی کارآفرین و دیگری برنامه‌نویس بود در برلین تأسیس شد. این برنامه خود را به عنوان یک برنامه پیام‌رسانی با تأکید بر سرعت و امنیت که می‌تواند به صورت همزمان از طرق مختلف استفاده شوند، معرفی می‌کند. این نرم‌افزار به کاربران خود اجازه می‌دهد تا پیام‌های خود را از طریق کانال برای تعداد بسیاری از مخاطبان ارسال کنند.

مدیران شرکت تلگرام می‌گویند که حدود 20 درصد کاربران فعال آن ایرانی هستند. این گونه به نظر می‌رسد که تنها ایالات متحده تعداد کاربران بیشتری از ایران بر روی این برنامه پیام‌رسانی دارد.

نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که حدود 72 درصد جمعیت 18 تا 29 ساله ایران به گوشی‌های هوشمند دسترسی دارند و 42 درصد ساکنان مناطق روستایی به شبکه‌های اجتماعی دسترس دارند، وضعیتی که به طور فزاینده‌ای این امکان را تسهیل می‌کند که هر شخصی بتواند محتوایی را برای مخاطبان وسیعی منتشر کند.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : دانشجو
تاریخ : سه شنبه 20 بهمن 1394
ایران 300 هزار نظامی با تمام تجهیزات برای مقابله با عربستان اعزام می‌کند
به ادعای مجله آلمانی دی سایت؛
ایران 300 هزار نظامی با تمام تجهیزات برای مقابله با عربستان اعزام می‌کند
«الجبیر پس از دیدار با جان کری همتای آمریکایی خود گفت: آماده اعزام نیروی زمینی به سوریه هستیم. وی با اشاره به حمایت مستمر ریاض از معارضان سوریه گفت جان کری از این پیشنهاد حمایت کرد.»
الجبیر و جان کری ایران 300 هزار نظامی با تمام تجهیزات برای مقابله با عربستان اعزام می‌کند
به این مطلب امتیاز دهید
9.2% 90.8%

به گزارش سرویس سیاسی جام نیـوز، «احمد عسیری» مشاور وزیر دفاع سعودی اعلام کرد که عربستان به حمایت از «معارضان میانه رو» در سوریه ادامه خواهند داد.

 

 

مشاور وزیر دفاع سعودی ادامه داد: در بروکسل بیانیه‌ای درباره کشورهای شرکت کننده در هرگونه حملات زمینی به سوریه صادر خواهد شد.

 

 

در این راستا هم "عادل الجبیر" وزیر خارجه عربستان در نشست خبری مشترک با "جان کری" وزیر خارجه آمریکا در واشنگتن گفت: ما در این دیدار درباره حمله زمینی به سوریه صحبت کردیم.

 



الجبیر پس از دیدار با همتای آمریکایی خود بار دیگر گفت ریاض آماده اعزام نیروی زمینی به سوریه است. وی با اشاره به حمایت مستمر ریاض از معارضان مسلح سوری، تصریح کرد که جان کری از این پیشنهاد حمایت کرده است.

 

 

وزیر خارجه سعودی مدعی شد که ریاض در تشکیل ائتلاف ضد داعش نقش داشته است. وی همچنین ابراز داشت که که ریاض حمایت از مخالفان سوریه را برای شکل دهی به کشوری بدون "بشار اسد" ادامه می‌دهد.

 


وزیر خارجه عربستان سعودی در ادامه اظهار داشت که اگر حمایت ایران و روسیه از دولت سوریه نبود، دولت این کشور سرنگون شده بود.

 

 

در این رابطه هم مجله آلمانی «دی سایت» طی خبری مدعی شد: «یک منبع اطلاعاتی به دی سایت خبر داد که ایران آماده اعزام 300 هزار نظامی با تجهیزات کامل به سوریه برای مواجه با هر گونه حمله زمینی توسط عربستان به این کشور است.»

 

 

اخیرا مسئله برگزاری رزمایش 150 هزار نفری تحت عنوان «رعدالشمال» با حضور نیروی های اردن، مصر، و پاکستان و برخی کشورهای عربی در منطقه «حفر الباطن» عربستان با مشارکت ارتش این کشور با هدف تهدید ایران مطرح شده است.

 

 

ناظران محافل سیاسی معتقدند که برگزاری این رزمایش مشترک پیام آشکاری برای مقابله با سیاست های ایران در پی تنش سیاسی میان ریاض و تهران محسوب می شود. کشورهای همپیمان ریاض نیروهای خود را اخیرا به محل رزمایش اعزام کرده اند و خبرگزاری «اسپوتنیک» روسیه گزارش داده که رزمایش «رعدالشمال» طی 48 ساعت آینده در عربستان برگزار خواهد شد.

 

 

"عبدالباری عطوان" تحلیلگر برجسته جهان عرب هم در سرمقاله روزنامه رای الیوم در این رابطه چنین آورد: هدف عربستان از اعلام آمادگی 150 هزار نظامی برای اعزام به سوریه دو چیز است:

 

 

1- فرار از هر گونه شکست سیاسی و روحی در سوریه و انتقام از دولت این کشور پس از آن‌که در طول پنج سال میلیاردها دلار برای براندازی دولت سوریه هزینه کرده است.

 

 

2- مقابله با ایران از طریق تشکیل ائتلاف سیاسی و نظامی «سنی» و به کارگیری تمام امکانات نظامی و مالی برای رسیدن به این هدف تا «محور ایرانی» که سوریه از اضلاع آن است را شکست دهد.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : دانشجو
تاریخ : سه شنبه 20 بهمن 1394
تدریس «نفرت از ایران» در مدارس عربستان

یک نشریه فرانسوی در گزارشی به واهمه عربستان سعودی از ایران و حمایت‌های سرمایه‌داران این کشور از تروریست های حاضر در منطقه اشاره کرد.

به گزارش افکارخبر، وبگاه رادیو بین‌المللی فرانسه  در مطلبی به نقل از نشریه فرانسوی زبان «لوپوئن» نوشت: عربستان سعودی، بهترین متحد غرب در منطقه پیوندی مبهم با افراط گرایان دارد و نفت هم حربه این کشور و هم نقطه ضعفش است.

 

به نوشته این نشریه، عربستان با شعله ور کردن تنش یمن، هم منطقه را به بحران کشانده و هم به جنگ بین سنی‌ و شیعه دامن زده است. این در حالی است که ایران بعد از برجام دوباره قابل گفت‌‌وگو شده است.

 

این نشریه فرانسوی سپس نوشت: سعودی‌ها حساسیت زیادی به ایران دارند به طوری‌که این حساسیت آن‌ها را مجبور به تصمیم‌های نادرست چون مداخله نظامی در یمن می کند.

 

بر اساس این گزارش، حساسیت و ترس از ایران در تمامی عربستان وجود دارد و مردم این کشور از کوچکی و در مدارس یاد م‌ گیرند چگونه از ایرانیان متنفر باشند.

 

لوپوئن در خاتمه با انتقاد از حمایت‌های مالی ریاض از تروریست‌ها نوشت: برخی اشخاص خارج از دولت عربستان سعودی به حمایت از افراطگرایان می‌پردازند می دهند و چمدان‌های پول نقد  از زوریخ ، جزایر کایمان به خرابکاران می‌رسد.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : دانشجو
تاریخ : سه شنبه 20 بهمن 1394
محاکمه‌ چند عربستانی به اتهام جاسوسی برای ایران

 

 رسانه های سعودی مدعی شده اند که طی هفته های آینده اعضای یک باند به اتهام آنچه جاسوسی برای ایران خوانده شده محاکمه خواهند شد.
 
به گزارش خبرگزاری فارس، پایگاه خبری «اخبار السعودیه»، مدعی شده که دادگاه جنایی ریاض طی هفته های آتی اعضای یک باند را به اتهام آنچه «جاسوسی برای ایران» خوانده، محاکمه خواهد کرد.
 
هنوز اطلاعاتی درباره اینکه این افراد چه زمانی بازداشت شده و اینکه جزئیات اتهامات وارد شده به آنها چیست منتشر نشده است.

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : دانشجو
تاریخ : یک شنبه 18 بهمن 1394