فریبا نادری : ماجرای پیشنهاد بی شرمانه در سینما
فریبا نادری متولد ۱۳۶۳ ، بازیگر و مدیر بازرگانی ایرانی است. فریبا نادری به طور اتفاقی وارد عالم بازیگری شد، او با سریال «مروارید سرخ» معرفی شد و با سریال «گل بارون‌زده» باعث شد که اهالی سینما روی بازی او حساب ویژه ای باز کنند.

خلاف همیشه که در آتلیه یا دفتر مجله با آدم‌معروف‌ها برای مصاحبه قرار می‌گذاشتیم این بار به پیشنهاد فریبا نادری در کافه قرار گذاشتیم تا گفت‌وگوی گرم‌تری داشته باشیم. همراه دمنوش گل گاوزبان و مخلفات که آن را هم مهمان فریبا نادری بودیم. در پی این عادت شکنی با آدمی روبه رو شدیم که مهربان و مثبت بود و هراسی از این نداشت تا از خودش و خانواده‌اش بگوید. از دوست‌داشتنی ها و نداشتنی‌هایش.

فریبا نادری:یک مسلمان دو آتشه ام


اگر بخواهیم او را کوتاه تعریف کنیم باید بگوییم هیچ ربطی به نقش خود در ستایش 2 ندارد و حتما توانایی ویژه‌ای داشته که توانسته آن نقش را تمام و کمال در بیاورد. با اینکه جوان است پخته‌تر از سن خود صحبت می‌کند و انرژی مثبتی دارد. یک جورهایی جمع اضداد هم هست. در لباس پوشیدن روی مد و به روز است اما دوست دارد سنتی رفتار کند. خلاف خیلی از خانم‌ها عاشق فوتبال است و در این گفت‌وگو از رازهایی می‌گوید که خواندنی است.


شایعه ازدواج با مهدی سلوکی

خیلی وقت است که دیگر با مجله‌های زرد مصاحبه نمی‌کنم. برایم خسته‌کننده شده. چرا باید مردم از این بدانند که من چه می خورم و چه نمی خورم یا اینکه قصد ازدواج دارم یا ندارم. فکر می‌کنم مجلات زرد مردم را از واقعیت دور می‌کنند و نمی‌گذارند آن چیزی که باید از زندگی هنرمندان و بازیگران و آدم‌های موفق به مردم برسد. هر روز یک چیزی را شایعه می‌کنند که فقط باعث فروش بیشتر خودشان می‌شود؛ مثلا یک روز شایعه می‌کنند فریبا نادری با مهدی سلوکی ازدواج کرده.

تمام مدرک‌شان هم برای حرف‌شان این است که مهدی سلوکی و فریبا نادری در ستایش 2 همکاری کرده‌اند. دوست دارم در مصاحبه‌هایی که می‌کنم برادر و خواهرهایم حضور داشته باشند اما به خاطر همین بی‌اخلاقی‌ها آنها  ترجیح می‌دهند خیلی آفتابی نشوند و حریم شخصی خودشان را داشته باشند.

قرار در کافه

به خاطر این با شما - بچه‌های ایده‌آل- در کافه قرار گذاشتم که بگویم می‌توان برای مصاحبه از فضاهای رسمی فاصله گرفت. قرار نیست همیشه در دفتر مجله یا دفتر کار و خانه این اتفاق بیفتد. در کافه آدم‌های دیگر هم هستند که با هم گفت‌وگو می‌کنند و این؛ فضا را گرم و بدون رودربایستی می‌کند. واقعیت دیگری هم که وجود دارد این است که دوست نداشتم این اتفاق در خانه‌ام بیفتد.

به خاطر اینکه عکاس هم همراه شما بود و اگر عکس می‌گرفت ممکن بود مردم خیلی از چیزها برایشان حسرت ایجاد کند. بسیاری از مسائلی که برای یک طبقه اجتماعی و اقتصادی عادی و معمولی است برای یک طبقه دیگر آرزوست. من هم دوست نداشتم کسی از دیدن خانه و زندگی من ناراحت شود.

 آشنایی با مسعود رسام


هیجده، نوزده سالم بود که همراه دوست گریمورم به دفتر مسعود رسام رفتم تا تست بازیگری بدهد. مسعود بازیگران فیلم «مروارید سرخ» را انتخاب می‌کرد و از افراد مختلف تست می‌گرفت. من هم اصلا در این فکرها نبودم که از اتاق بیرون آمد و گفت: نوبت شماست. گفتم: من برای تست نیامدم؛ دوستم آمده است. مسعود هم گفت حالا که تا اینجا آمده‌ای بیا تست بده.  آن روز خیلی خوشحال شدم اما می‌دانستم خانواده‌ام مخالفت می‌کنند.

در تست که قبول شدم برای مدتی به کلاس‌های آموزشی بهروز بقایی رفتم تا توانایی‌های بازیگری‌ام را تقویت کنم. در قراردادی که برای بازی در آن فیلم بستم قید شده بود که خانواده‌ام بتوانند سر صحنه حاضر شوند. «مروارید سرخ» فیلمی بود که باعث شد با مسعود رسام آشنا شوم.

یک مسلمان دو آتشه

من یک مسلمان معتقدم. شاید ظاهرم مثل عرفی باشد که در جامعه وجود دارد اما به احکام دینم پایبندم. نماز می‌خوانم و مرجع تقلیدم آیت‌الله مکارم شیرازی هستند که بارها با دفترشان تماس گرفته‌ام تا در موارد مختلف سوال کنم و جوابم را بگیرم. خمس و زکات هم جزو چیزهایی است که همیشه سر وقت آنها را پرداخت می‌کنم و از واجبات زندگی من است. بی‌اندازه عاشقان امامان (ع) هستم و دوستشان دارم.

اینها عزیزدل هستند. به حرف مردم هم کاری ندارم که ممکن است چه فکری کنند. وقتی برای زیارت به نجف و کربلا رفته بودم و عکس‌های آن را در اینستاگرام گذاشتم بعضی‌ها حرف‌هایی زدند که نشان می‌داد هنوز فرهنگ و جنبه استفاده از یک فضای مجازی جا نیفتاده. می‌گفتند چطور آنجا رفته‌ای چادر به سر کرده‌ای و وقتی برگردی دوباره کشف حجاب خواهی کرد. پیش خودشان فکر نکرده بودند که شما در همین امامزاده صالح  (ع) که می‌روی چادر می‌دهند تا سر کنی و حرمت فضا را نگه‌داری. آن وقت از من توقع داشتند با پوشش همیشگی‌ام که عرف شهر تهران است در آنجا حضور پیدا کنم. امام رضا (ع)، امام حسین (ع) و حضرت علی (ع) بیشترین احترام را برای ایشان قائل هستم و من وظیفه داشتم که آن طور رفتار کنم.

فریبا نادری:یک مسلمان دو آتشه ام


سود و ضرر زندگی مستقل

مدت‌هاست که مستقل زندگی می‌کنم و نیازی به این ندارم که کسی خرجم را بدهد. از سال 85 که ماهی 500 هزار تومان درآمد داشتم تا حالا می‌توانم خودم را اداره کنم. با اینکه می‌توانم از خانواده‌ام پول بگیرم یا در کنار آنها باشم اما ترجیح می دهم مستقل باشم. خیال نکنید که الان مثلا ماهی دویست میلیون درآمد دارم. البته بازیگرانی هستند که این درآمد را دارند و آخر سر هم فیلم‌شان نمی‌فروشد. ما هم مثل همه مردم مشکلاتی داریم؛ مثلا شده که چند ماه اجاره‌خانه نداده‌ام اما صاحبخانه‌ام آنقدر انسان متدین و شریفی است که همیشه دست نگه می‌دارد و فشاری به من وارد نمی‌کند. خدا را شکر در چنین شرایطی همیشه خانواده‌ام هوایم را دارند.

کودکی و جوانی شاد

در کودکی شیطان و بازیگوش بودم. پای تمام بازی‌ها و کارهایم برادرم حمید بود. به خاطر او شیطنت‌هایم هم پسرانه شده بود. به جای عروسک عاشق توپ چهل تکه بودم و توی کوچه با بچه‌ها هفت‌سنگ و فوتبال بازی می‌کردم. البته من به خوبی پسرها نمی‌توانستم فوتبال بازی کنم اما کمی اذیت‌شان ‌کرده، دروازه‌ها را کوچک و بزرگ می‌کردم. (خنده)

از همان کودکی همیشه عشق بازیگری و فیلم بودم. دوست داشتم جای قهرمان‌هایی باشم که دوستشان دارم. این علاقه همیشه با من بود و حتی در دوران راهنمایی که تحصیل می‌کردم پیشنهاد اجرای برنامه نیمرخ به من داده شد اما خانواده‌ام مخالف بودند و نشد. من در خانواده‌ای بزرگ شدم که دستشان به دهانشان می‌رسید و هیچ وقت احساس نمی‌کردم که چیزی برایم فراهم نشده؛ به خصوص که ته‌تغاری بودم و پدر و مادرم دلشان نمی‌آمد خواسته‌هایم را برآورده نکنند. با وجود علاقه‌ام به بازیگری در دانشگاه گرافیک کامپیوتر خواندم؛ به خاطر اینکه خانواده میانه خوبی با این هنر نداشتند.

سنتی سنتی

من ترجیح می‌دهم المان‌های زندگی‌ام سنتی باشد و رنگ و بوی روابط گذشته را بدهد. دوست دارم وقتی شب یلدا می‌شود جای دورهمی و مهمانی‌های بی‌ربط کنار خانواده باشم و حافظ بخوانم. ما سنت‌های خوبی داریم که به هر دلیلی در زندگی امروز مردم کمرنگ می‌شوند. شاید دلیل آن مشغله بیش از حد به خاطر نان باشد یا آمدن پدیده‌هایی مثل تلگرام و اینستاگرام که آدم‌ها را جور دیگری به هم وصل می‌کند. البته این اتفاق در شهرستان‌ها کمتر افتاده است. در هر صورت من یک آدم سنتی‌ام که دوست دارم رسم و رسومات را زنده نگه دارم و از آنها لذت ببرم. درست است که در لباس پوشیدن و زندگی فردی به روز و تازه هستم اما این منافاتی با سنت گرایی و زنده نگه داشتن رسم و رسومات ندارد.

دوران عاشقی

بعد از آشنایی با مسعود رسام و گذشت زمان حس می کردم که او احساس خاصی نسبت به من دارد. مسعود عاشقم شده بود و یک روز آن را بر زبان آورد. من هم در مقابل عاشق شدم؛ یعنی او من را هم عاشق کرد. بعد از دوران عاشقی تصمیم گرفتیم که با هم ازدواج کنیم. شاید خیلی‌ها فکر کنند من از بیماری او خبر نداشتم که تن به این ازدواج دادم اما این جور نبود؛ من از سال 83 می‌دانستم که مسعود سرطان دارد. سال 85 که با من ازدواج کرد دکترها می‌گفتند کمتر از شش ماه دیگر سرطان کار خودش را خواهد کرد اما معجزه عشق، امید و همنشینی با هم باعث شد که تا سال 88  با سرطان بجنگد.

این جور وقت‌ها خیلی‌ها آدم را قضاوت می‌کنند. ممکن است فکر کنند به خاطر ثروت مسعود رسام بوده که من حاضر شدم با مردی که 27 سال با من اختلاف سنی دارد ازدواج کنم. کسانی که مسعود رسام را از نزدیک می‌شناسند از وضعیت زندگی او خبر دارند و می‌دانند که او ثروتمند نبود. ازدواج با مسعود آنقدر عاشقانه و مهم بود که با وجود مخالفت‌های خانواده این کار را کردم.

حتی پدرم حاضر نبود من را ببیند و این اتفاق نیفتاد تا زمانی که مسعود تسلیم سرطان شد و از دنیا رفت. همه چیز در آن زمان کوتاه با مسعود برایم خاطره‌انگیز بود و تا همین چند ماه پیش با دختر او در یک خانه زندگی می‌کردیم. من همیشه در زندگی‌ام آدم محافظه‌کاری بودم و دنبال این بودم که بی‌دلیل خودم را در معرض قضاوت دیگران یا مشکل قرار ندهم اما دوست داشتن و عشق آنقدر قوی است که محافظه‌کاری نمی‌شناسد. مسعود رسام از کودکی برایم بت بود و وقتی نام او و برادرش در تیتراژ می‌آمد لذت می‌بردم. چهارشنبه‌شب‌ها این اجازه را داشتم که بیدار بمانم و «خانه سبز» را ببینم. او خاطرات نسلی را رقم زده و برای همیشه در خاطرم می‌ماند.

رفقای فوتبالی کاردرست

علاقه‌ام به فوتبال از همان زمان کودکی شکل گرفت. از همان زمان که آجر دروازه‌ها را جا به جا می‌کردم. الان هم در فوتبال رفقای زیادی دارم. علی انصاریان که به تازگی وارد سینما هم شده از دوستان من است. امیر قلعه‌نویی هم همین‌طور. کاری به این ندارم که ایشان از کدام طبقه اجتماعی آمده‌اند یا طرز حرف زدنشان چطور است. امیر قلعه‌نویی آنقدر کار بزرگ در این فوتبال کرده است که برایم عزیز و محترم باشد. به خصوص که من استقلالی‌ام. با این وجود آقای علی پروین را هم خیلی دوست دارم و با ایشان هم آشنایی دارم. فوتبال هم بخش بزرگی از علاقه و تفریحات من است.

دردسرهای اینستاگرام

اول از همه باید بگویم که هیچ وقت برای صفحه‌ام در اینستاگرام مخاطب غیرواقعی جذب نکردم. پیشنهاد‌های زیادی می‌شود که پول بده تا برایت فالوئور بیاوریم اما این موضوع برایم اهمیتی ندارد. آن کسی که فریبا نادری را دوست داشته باشد خودش صفحه‌ام را دنبال خواهد کرد. بعضی از واکنش‌های مردم در اینستاگرام واقعا آزار دهنده است. هر رفتار عادی تو ممکن است برای این عده غیرعادی باشد و بابت آن فحش بارانت  کنند.

همین کار را اگر خواهر، مادر یا یکی از خانواده‌شان انجام بدهد عیبی ندارد چون کسی نمی‌بیند.  اما من در اینستاگرام سعی می‌کنم حس و حال خودم را در آن لحظه با مردم به اشتراک بگذارم؛ مثلا به خاطر علاقه شدیدی که به حیوانات دارم به سگ کشی که اتفاق افتاده بود واکنش نشان دادم. اینها مخلوقات خدا هستند و برای من ارزش دارند. یک بار سگی در میان اتوبان گیر افتاده بود و این ور و آن ور می‌رفت و ترسیده بود. وقتی از او رد شدم آنقدر دچار دلهره شده بودم که دور زدم و برگشتم تا ببینم برایش اتفاقی نیفتاده باشد.

ماجرای پیشنهاد بی شرمانه در سینما

به نظرم این اتفاق بیشتر از همه به رفتار خود آدم بر می گردد. در هر شغل و حرفه‌ای کسانی هستند که بی‌اخلاقی می‌کنند و حد خود را نمی‌شناسند اما ربطی به این ندارد که این موضوع را به هم نسبت بدهیم. اگر یک نفر در مواجهه با آدم‌های دیگر درست رفتار کند کسی این اجازه را به خودش نمی‌دهد تا به او پیشنهاد بی‌شرمانه بدهد. این خانمی که به خارج از ایران رفته و این حرف‌ها را راجع به سینمای ایران زده اصلا بازیگر نیست که بخواهیم به حرف‌هایش بها بدهیم.

دو تا جمله نصفه و نیمه در فیلم‌ها گفته و حالا نظریه‌پردازی هم می کند. اما در مورد یکی از دوستان دیگر که رفته باید بگویم دلیل رفتن او بیکاری بود. وضع اقتصادی سینما و تلویزیون این روزها خیلی بد شده و کار کمی وجود دارد. حتی فصل سوم ستایش با اینکه مخاطبان زیادی دارد هنوز به خاطر کمبود بودجه به جریان نیفتاده. آن بازیگر هم خرج یک خانواده و یک بچه معلول را می‌داد و نیاز به درآمد داشت. همین شبکه‌ای که او را جذب کرده به خود من برای بازی در یک سریال رقم خیلی خوبی هم پیشنهاد کردند. راستش من نیازی نداشتم و نرفتم.

مجله زندگی ایده آل



:: موضوعات مرتبط: سرگرمی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : دانشجو
تاریخ : یک شنبه 2 اسفند 1394
لیست بیشترین موارد سرچ شده مد در گوگل
هر ساله، شرکت گوگل، لیستی را شامل بیشترین موارد در مورد مد که توسط کاربران، جست و جو شده است، منتشر می‌کند. این کار، مشخص می‌کند چه چیزی ذهن اهالی مد را بیشتر مشغول خود کرده است.

هیچ چیز دیگری مانند بیلان گوگل نمی‌تواند ما را با آنچه در سر اهالی مد می‌گذرد، با خبر کند. برخی از جستو‌جوهایی که انجام می‌شود، عادی است و تعجبی را برنمی‌انگیزد. اما برخی دیگر، واقعا باعث تعجب می‌شود.

چطور با کفش‌های پاشنه بلند راه برویم؟
ما هر روز با ده‌ها خانم برخورد می‌کنیم که کفش‌های پاشنه بلند به پا کرده‌اند. بسیاری از آنها از خود می‌پرسند که چطور بهدرستی با کفش‌های پاشنه بلند یا کفش‌هایی با پاشنه‌های سوزنی راه بروند؟ با نگاهی به عناوین مختلف در این باره در مدآنلاین، می‌توانید مطالب زیادی را همچون نکاتی درباره انتخاب کفش پاشنه بلند مناسب، کفش پاشنه بلند عروسی راحت انتخاب کنید، پوشیدن کفش پاشنه بلند، خوش‌تیپی یا بیماری؟ و ... را هم می‌توانید پیدا کنید.

در اولین روز مدرسه چه بپوشیم؟
از آن جایی که طیف وسیعی از خوانندگان ما در ایران هستند و دانشآموزان، برای رفتن به مدرسه باید اونیفرم مخصوصی بپوشند، طبیعی است که در سایت ما به آن پرداخته نشده است. اما با این حال، مطالبی همچون خوش‌پوشی بچه‌گانه روی خط کیف‌ وکفش‌، لباس‌های مدرسه‌ از برند دولچه و گابانا، کوک53؛ سارافون، مانتو و لباس فرم مدرسه، برای فرزندتان کوله پشتی بدوزید و ... مرتبط با این سوال، در مدآنلاین وجود دارد.

چطور جین خود را ریشریش کنیم؟

سال 2015، سال بازگشت جینهای فرسوده و کهنه بود. جین‌های آزاد، پاره و غیره. مطالب در سایت مدآنلاین در مورد جین، سنگشورکردن آن، نحوه شستن و ... بسیار است و بهزودی به نحوه ریشریشکردن آن نیز خواهیم پرداخت. چطور یک شومیز را گره بزنیم؟ در دهه نود میلادی بود که بریتنی، با آهنگ  baby one more time ، باعث مد شدن گرهزدن شومیز شد. ما فکر میکردیم با گذشت این همه سال، دیگر این مد به فراموشی سپرده شده است، اما انگار این چنین نیست و هنوز علاقهمندان زیادی به دنبال این روش در اینترنت هستند.


چطور یک شومیز را گره بزنیم؟
در دهه نود میلادی بود که بریتنی، با آهنگ  baby one more time ، باعث مد شدن گره زدن شومیز شد. ما فکر می کردیم که با گذشت این همه سال، دیگر این مد به فراموشی سپرده شده است، اما انگار این چنین نیست و هنوز علاقه‌مندان زیادی به دنبال این روش در اینترنت هستند.

عروس خانم، چه لباسی را در روز قبل از جشن عروسی خود بپوشد؟

در خارج از ایران و بیشتر در آمریکا، رسم بر این است که شب قبل از عروسی، مراسم شامی برگزار می‌شود و در واقع تمرینی است برای فردا که جشن عروسی اصلی، شروع میشود. و این سوال همیشگی، در این مواقع پرسیده میشود، که چه بپوشیم؟! ما در ایران، چنین مراسمی، نداریم. اما مراسم دیگری، همچون پاتختی، حنابندان و ... در آیین ما هست که در آنها نیز لباس عروسخانم از اهمیت بالایی برخوردار است. در سایت مد آنلاین، بارها به این چنین مسایلی پرداخته‌ایم از جمله: ترکیب گردنبند و لباس شب برای عروس‌ها، انتخاب لباس شب و چند نکته!، کدام لباس شب برای کدام اندام؟ و غیره.

 چکمه خود را با چه بپوشیم؟
 برای اینکه هرچه آراستهتر و شیکتر باشیم، بوت‌های خود را با چه بپوشیم؟ با یک شلوار لولهتفنگی، یک دامن چرم یا یک پیراهن کوتاه دانتل، میتوانید بوت‌های خود را به پا کنید. در سایت ما نیز در این مورد می‌توانید به سراغ چکمه‌ها، محافظ همیشگی پا در زمستان بروید. مهم این است که آنها را بهدرستی، انتخاب کنید. و بدانید چه مدل بوتی مناسب اندام شماست.  در این زمینه نیز مطالبی را همچون انتخاب بوت براساس فرم پاها می‌توانید مطالعه کنید.

Mules چیست؟


طبق دیکشنری لاروس، کفش‌هایی سبک هستند که انتهایی باز دارند. مدتی است که این کفش‌ها در تمام شهرهای دنیا، رواج پیدا کرده است و طراحان زیادی روی آن کار کردهاند. اما زیاد مورد استقبال خانم‌های شیک جهان، قرار نگرفت. برای نمونه، عکسی از یکی از تولیدات گوچی از این مدل کفش را می‌بینید.

برای یک مراسم ازدواج در جنگل چه بپوشیم؟

اگر بخواهیم با شما، صادق باشیم، نمیدانیم چرا این سوال جزو ده سوال مد گوگل قرار گرفته است. هیچ توضیحی برای آن نداریم. هیچ!!

چگونه شبیه میراندا سینگز شویم؟

قبل از اینکه به این سوال جواب بدهیم، باید به یک سوال دیگر بپردازیم؟ میراندا سینگز کیست؟ این شخص، ستاره‌ای نوظهور در موسیقی پاپ نیست. او شخصی خیالی است که ساخته و پرداخته کمدین آمریکایی، کولین است؛ نوجوانی احمق است که زندگی و آرزوهایش را در یوتیوب، به طرزی خندهدار، به تصویر می‌کشد. به نظر میرسد او در صدد تقلید از جامعه معاصر آمریکاست. به شکل او درآمدن، کار سختی نیست. کافی است شلواری قرمز و فاقبلند بدون فرم و یک بلوز دخترانه بنفش بپوشید و دور تا دور لبهایتان را رژ قرمز بزنید!! احتمالا کسانی که به دنبال این سوال، گوگل را زیر و رو کردهاند، میخواستند برای میهمانیهایی که تم خاصی دارد یا هالووین، خود را به شکل او بسازند!!

کفش چه رنگی به یک پیراهن آبی و مشکی میآید؟

آخرین جستوجوی گوگل، همانقدر اختصاصی ست که اولین جستوجوی آن، عمومی است. احتمالا این جستوجو در نتیجه لباس طلایی-سفید مشهوری است که برخی آن را آبی و مشکی میدیدند و سروصدای زیادی در اینترنت به پا کرده بود. بگذریم! رنگ ایدهآل برای برای چنین کفشی که به این لباس بیاید، مشکی یا شتری است. رنگ شتری، رنگی است که به هر ظاهری میآید و در عین حال، خنثی است.

مدآنلاین



:: موضوعات مرتبط: سرگرمی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : دانشجو
تاریخ : یک شنبه 2 اسفند 1394
ماجرای کودک 2 ساله که 8 ماه کنار خیابان رها شده بود
روز 31 ژانویه که یک خانم دانمارکی ساکن آفریقا به نام «آنجا رینگرن لاون» با این پسر اهل نیجریه که حالا «هُپ» (امید) صدایش می کنند، مواجه شد، او فوق العاده نحیف و ضعیف بود و کرم ها به بدنش آسیب زده بودند.
 پس از آنکه طایفه یک پسربچه دو ساله ی آفریقایی به او برپسب جادوگری زدند و از خود طرد کردند،  او به مدت 8 ماه در خیابان تنها به حال خود رها شده و در این مدت صرفا با غذایی که عابران برایش می انداختند، دوام آورده بود.

روز 31 ژانویه که یک خانم دانمارکی ساکن آفریقا به نام «آنجا رینگرن لاون» با این پسر اهل نیجریه که حالا «هُپ» (امید) صدایش می کنند، مواجه شد، او فوق العاده نحیف و ضعیف بود و کرم ها به بدنش آسیب زده بودند. 

تصاویری تکان دهنده از کودکی که به حال مرگ رها شده بود

خانم لاون که از دیدن وضعیت هُپ وحشتزده شده بود خم شد و به او غذا و اب داد.
تصاویری تکان دهنده از کودکی که به حال مرگ رها شده بود

تصاویری تکان دهنده از کودکی که به حال مرگ رها شده بود

 لاوان پایه گذار موسسه « توسعه و کمک های آموزشی کودکان آفریقایی» است. وی سه سال پیش این نهاد را به منظور کمک به کودکانی تاسیس کرد که برچسب جادوگری خورده اند و از جامعه طرد شده اند و بعضا برخی توسط آشنایان خود به قتل می رسند.



تصاویری تکان دهنده از کودکی که به حال مرگ رها شده بود

تصاویری تکان دهنده از کودکی که به حال مرگ رها شده بود

لاون با به اشتراک گذاشتن تصاویری از اولین دیدارش با هپ و ضمن درخواست کمک های خیریه برای پیگیری دوره های درمان او می نویسد: هزاران کودک به جادوگری متهم می شوند و ما شاهد شکنجه، ترس و مرگ این کودکان بوده ایم.  وی در ادامه می گوید: روزی که هپ به بیمارستان منتقل شد طی یک سری مراحل درمانی کرم ها را از روده او خارج کردند و به منظور کمک به خونسازی روزانه به او خون تزریق می شد. هم اکنون شرایط جسمی او پایدار است، خودش به تنهایی می تواند غذا بخورد و داروها هم روی او اثر کرده اند.
تصاویری تکان دهنده از کودکی که به حال مرگ رها شده بود

تصاویری تکان دهنده از کودکی که به حال مرگ رها شده بود
شفاف


:: موضوعات مرتبط: سرگرمی , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : دانشجو
تاریخ : یک شنبه 2 اسفند 1394
شناخت اولیه سرطان با گیاه Artemisis Annua
نتایج تحقیقات یاد شده که در آزمایشگاه سرطان شناسی دانشگاه کالیفرنیا انجام شده، نشان می دهد که ماده ی Artemisis ژن وراثتی ناقل سرطان به نام E2F1 را از کار می اندازد و سلولهای سرطان ریه که به عنوان نمونه استفاده شده است را از بین می برد.

 دانشمندان همواره در جستجوی راه حلی برای درمان متکی بر داروهای گیاهی و طبیعی هستند، زیرا درمان های شیمیایی گاهی به سلول های سالم و سرطانی به یک اندازه آسیب می رساند.

بنا بر این گزارش، اگر سرطان در مراحل اولیه تشخیص داده نشود، درمان آن می تواند با مشکل مواجه شود. به تازگی محققین و دانشمندان پزشکی، گیاهی را کشف کرده اند که می تواند نقش مؤثری در درمان سرطان داشته باشد. این گیاه می تواند سلولهای سرطانی را به نسبت ٪۹۸ از بین ببرد.

شناخت اولیه سرطان با گیاه Artemisis Annua


طبق پژوهش هایی که در «لایف ساینس» منتشر شده است، گیاه Artemisis Annua در یک نتیجه حیرت انگیز توانست ٪۹۸ سلول های سرطان ریه را در کمتر از ۱۶ ساعت از بین ببرد. ترکیب این گیاه با آهن تاثیر فوق العاده ای در درمان سلول های سرطانی داشت.

در زمان های گذشته از این گیاه برای درمان بیماری مالاریا استفاده می شد و امروز کارکرد آن در درمان سرطان تشخیص داده شده است، جالب اینکه این گیاه فقط سلول های سرطانی را از بین می برد و تاثیر منفی بر سلول های سالم ندارد.

نتایج تحقیقات یاد شده که در آزمایشگاه سرطان شناسی دانشگاه کالیفرنیا انجام شده، نشان می دهد که ماده ی Artemisis ژن وراثتی ناقل سرطان به نام E2F1 را از کار می اندازد و سلولهای سرطان ریه که به عنوان نمونه استفاده شده است را از بین می برد. این گیاه بسیار کمیاب است و امید می رود، به تولید انبوه برسد و در دسترس بیماران قرار گیرد.

منبع: MSn.com
سعیده ملایی



:: موضوعات مرتبط: علم و فن آوری , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : دانشجو
تاریخ : یک شنبه 2 اسفند 1394
با این استراتژی رمزگشایی گوشی شما 127 سال طول می‌کشد!

 

معمولاً این نکات ساده در نظر ما بسیار پیش‌پاافتاده‌تر از آن می‌رسد که حتی به آن فکر کنیم و در اغلب موارد شاید بی‌حوصلگی مانع از آن می‌شود که به رعایت برخی امور کم‌هزینه اما پرفایده بپردازیم. اما واقعیت این است که طبق محاسبات فعلی این استراتژی ساده کاری می‌کند که رمزگشایی گوشی هوشمند شما برای نهادی مانند FBI 127 سال یا حتی بیشتر به طول انجامد!
کد خبر: ۵۶۹۴۲۶
معمولاً این نکات ساده در نظر ما بسیار پیش‌پاافتاده‌تر از آن می‌رسد که حتی به آن فکر کنیم و در اغلب موارد شاید بی‌حوصلگی مانع از آن می‌شود که به رعایت برخی امور کم‌هزینه اما پرفایده بپردازیم. اما واقعیت این است که طبق محاسبات فعلی این استراتژی ساده کاری می‌کند که رمزگشایی گوشی هوشمند شما برای نهادی مانند FBI 127 سال یا حتی بیشتر به طول انجامد!

به گزارش «آی تابناک» در هفته گذشته اتفاقی رخ داد که تاکنون مباحث پیرامون آن در جریان است و تبدیل به یک موضوع حساس نزد افکار عمومی نه‌تنها در ایالات‌متحده بلکه در سرتاسر جهان شده است. «تیم کوک» مدیرعامل اپل سه‌شنبه هفته قبل طی نامه‌ای سرگشاده افکار عمومی را در جریان درخواست عجیب از سوی دولت آمریکا و اف بی آی برای تن دادن شرکت اپل به رمزگشایی دستگاه آیفون مربوط به حمله تروریستی «سن برنادینو» قرار داد. موضوعی که به گفته تیم کوک بسیار خطرناک است.

اکنون مدت‌ها است که شرکت‌های بزرگی نظیر اپل، گوگل، مایکروسافت و فیس‌بوک با دولت آمریکا بر سر رمزگشایی از دستگاه‌های هوشمند خود بحث و مجادله دارند و جنگی در این خصوص میان این شرکت‌ها و نهادهای امنیتی درگرفته است.

به شکل خلاصه آنچه اف بی آی از اپل می‌خواهد به این شرح است:

راه و روش اصلی برای ورود به یک دستگاه آیفون و شکستن قفل آن و درواقع آنچه اف بی آی از اپل در مورد ماجرای سن برنادینو می‌خواهد، این است که به‌سادگی همه گذرواژه‌های ممکن بر روی یک گوشی آزمایش شود تا به مورد درست رسید. این نوع رمزگشایی به Brute Force مشهور است. اما در این میان مشکلی وجود دارد و آن این‌که آیفون و بسیاری دیگر از گوشی‌های هوشمند بعد از چند بار حدس ناصحیح رمز گوشی، فرایند حدس زدن را کند می‌کنند. به عبارتی یک هکر می‌تواند 4 بار اقدام به حدس گذرواژه کند اما بعد از 4 بار حدس اشتباه برای واردکردن حدس بعدی باید یک دقیقه صبر کند. اگر به حدس‌های اشتباه خود ادامه دهد این زمان به 5 دقیقه افزایش پیدا می‌کند و به همین ترتیب 15 و نهایتاً 1 ساعت فرایند حدس زدن به تأخیر می‌افتد. در این میان حتی مکانیزمی وجود دارد که بر اساس آن دارنده اصلی گوشی می‌تواند بعد از 10 بار حدس اشتباه گذرواژه اقدام به پاک کردن تمامی داده‌ها و اطلاعات موجود بر روی گوشی به شکل خودکار کند!

با این استراتژی رمزگشایی گوشی شما 127 سال طول می‌کشد!

 

در اینجا است که اف بی آی از شرکت‌هایی نظیر اپل و مایکروسافت درخواست به‌کارگیری Backdoor در دستگاه‌های هوشمند را می‌کند. درواقع اف بی آی از اپل درخواست نرم‌افزار یا ابزاری را در آیفون می‌کند که هم فرایند به تأخیر انداختن حدس گذرواژه و هم مکانیزم پاک‌سازی داده‌ها برای حدس‌های اشتباه را از میان بردارد. به‌این‌ترتیب این نهاد قادر خواهد بود در کمترین زمان ممکن و با استفاده از سیستم‌های پیشرفته حدس گذرواژه به هر دستگاه هوشمندی نفوذ کند.

در حال حاضر بر اساس محاسبات و با در نظر گرفتن مکانیزم تأخیر در حدس گذرواژه، اف بی آی برای هر مورد حدس گذرواژه با رایانه‌های قدرتمند خود و محاسبات ریاضی مربوطه 80 میلی‌ثانیه زمان لازم دارد. این به معنی آن است که اف بی آی در هر ثانیه می‌تواند 12.5 گذرواژه را حدس بزند. درنتیجه حدس یک گذرواژه 6 رقمی تنها 22 ساعت زمان می‌برد.

اما با همین محاسبات ریاضی اضافه کردن 5 رقم دیگر به این شش رقم و رساندن گذرواژه با 11 رقم، هک گوشی هوشمند یا آیفون شما را تقریباً غیرممکن می‌سازد. البته این موضوع با در نظر آوردن تکنولوژی‌های محاسباتی فعلی است و ما فعلاً در مورد محاسبات کوانتوم صحبت نمی‌کنیم.

 

شاید برای شما هم جالب است که بدانید اضافه کردن گذرواژه‌ها چه تغییری در زمان رمزگشایی گوشی شما ایجاد می‌کند:

یک گذرواژه 7 رقمی در بالاترین حد 9.2 روز و به شکل میانگین 4.6 روز برای رمزگشایی زمان می‌برد.

یک گذرواژه 8 رقمی در بالاترین حد سه ماه و به شکل میانگین 46 روز برای رمزگشایی زمان می‌برد.

یک گذرواژه 9 رقمی در بالاترین حد 2.5 سال و به شکل میانگین 1.2 سال برای رمزگشایی زمان می‌برد.

یک گذرواژه 10 رقمی در بالاترین حد 25 سال و به شکل میانگین 12.6 سال برای رمزگشایی زمان می‌برد.

یک گذرواژه 11 رقمی در بالاترین حد 253 سال و به شکل میانگین 127 سال برای رمزگشایی زمان می‌برد.

یک گذرواژه 12 رقمی در بالاترین حد 2536 سال و به شکل میانگین 1268 سال برای رمزگشایی زمان می‌برد.

یک گذرواژه 13 رقمی در بالاترین حد 25367 سال و به شکل میانگین 12683 سال برای رمزگشایی زمان می‌برد.

 

شاید برخی بگویند که استفاده از حسگر اثرانگشت به آن شکلی که این روزها در گوشی‌های هوشمند مرسوم است بسیار مطمئن‌تر از استفاده از گذرواژه است. اما این موضوع به‌هیچ‌وجه صحیح نیست. اول‌ازهمه آنکه یک‌ نهاد دولتی به‌راحتی می‌تواند به اثرانگشت شما دسترسی پیدا کند و حتی هکرهای غیردولتی نیز می‌توانند به طریقی اثرانگشت شما را پیدا کنند.

در سال 2014 هکرها با استفاده از تصویر دست وزیر دفاع آلمان توانستند اثرانگشت وی را شبیه‌سازی کرده و وارد گوشی هوشمند وی شوند! اما استفاده از یک گذرواژه تنها با 11 رقم آن‌گونه که گفته شد رمزگشایی از گوشی شما را برای هر نهادی تقریباً غیرممکن می‌کند.

نکته پایانی در این است که همه آنچه تاکنون گفته شد با این پیش‌فرض است که شرکت‌هایی مانند اپل هنوز به مقاومت خود در برابر دولت آمریکا ادامه داده باشند و تاکنون هیچ Backdoor در آیفون و سایر گوشی‌های هوشمند وجود نداشته باشد. (نیویورک‌تایمز گزارش داده است که اپل درواقع از اف بی آی خواسته بود تا نرم‌افزار موردنیاز برای رمزگشایی را به شکلی مخفیانه اعلام کند اما اف بی آی این کار را علنی کرده و همین امر منجر به نوشتن نامه از سوی تیم کوکو شده است!)

شاید همه این جنجال‌هایی که این چندروزه به وجود آمده نوعی بازی با ذهن کاربران باشد که تصور کنند گوشی‌های آن‌ها امن است و پشت پرده موضوعات دیگری در جریان است. شاید هم این‌گونه نباشد. اما هر آنچه در بالا گفته شد با این پیش‌فرض است که هیچ حفره امنیتی عامدانه‌ای در هوشمند ما و شما پیدا نشده باشد



:: موضوعات مرتبط: اخبار و سیاست , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : دانشجو
تاریخ : یک شنبه 2 اسفند 1394
کپرور الگوی کاپ تشکیل داده

به نظر میرسد که کپرور الگوی کاپ تشکیل داده و دسته اش را نیز کامل کرده است. با توجه به گزارش خوبی هم که داده است و افزایش سرمایه ای که در راه دارد با حد ضرر 510 خریدش احتمالا با سود خوبی همراه خواهد بود.

 


:: موضوعات مرتبط: بورس , ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : دانشجو
تاریخ : شنبه 1 اسفند 1394
نگرانی روزنامه آمریکایی از فروش سوخو به ایران

روزنامه ی واشنگتن پست؛
نگرانی روزنامه آمریکایی از فروش سوخو به ایران؛
توافق هسته‌ای باید متوقف شود/ با ایران مقابله بمثل کنید
«...اگر دولت آمریکا با ایران مقابله مثل نکرده و جلوی توافق هسته‌ای را نگیرد آنگاه استراتژی ایران در انجام دادن هرچه که می‌خواهد موفق خواهد بود و آمریکا هم هیچ کاری نمی‌تواند بکند.»



:: موضوعات مرتبط: اخبار و سیاست , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : دانشجو
تاریخ : شنبه 1 اسفند 1394
د‌‌هقان با سوغات نظامي به خانه برگشت

 

سفر حسين د‌‌هقان ،وزير د‌‌فاع ايران به روسيه د‌‌ر زماني كه د‌‌رگيري‌ها برسر بحران سوريه به گفت‌وگوهاي سياسي منتهي شد‌‌ه‌است، اين سفر تحليل‌هاي مختلفي د‌‌ر پي د‌‌اشت. برخي آن را اد‌‌امه گفت‌وگوهاي سياسي ايران و روسيه د‌‌رباره سوريه مي‌د‌‌انستند‌‌. برخي د‌‌يگر نيز معتقد‌‌ بود‌‌ند‌‌ اين سفر بيشتر براي به پايان رساند‌‌ن انتظارها براي تحويل اس300 بود‌‌. حال بعد‌‌ از گذشت چند‌‌ روز و انتشار برخي جزييات آنگونه كه رسانه‌هاي غربي مد‌‌عي شد‌‌ند‌‌ مشخص شد‌‌ كه  تهران، مقام نظامي خود‌‌ را به كرملين فرستاد‌‌ه تا زمينه نوسازي صنايع نظامي خود‌‌ را بعد‌‌ از تحريم‌ها فراهم سازد‌‌.
  جزيياتي به نقل از رسانه‌هاي غربي
تابناك،  د‌‌ر گزارشي به نقل ازانستیتو واشنگتن، مي‌نويسد‌‌:«اين رسانه‌ آمريكايي به خرید‌‌های مهم ایران از روسیه که احتمالا د‌‌و طرف د‌‌ر حال نهایی کرد‌‌ن قرارد‌‌اد‌‌های آن هستند‌‌ به تاکید‌‌ رهبر انقلاب و پوتین بر تقویت همکاری‌های د‌‌فاعی و امنیتی اشاره و فهرست قرارد‌‌اد‌‌های احتمالی د‌‌و طرف و چرایی آن را رسانه اي كرد‌‌ه است.بنا به گزارش‌های موجود‌‌، ایران به خرید‌‌ تعد‌‌اد‌‌ زیاد‌‌ی جنگند‌‌ه چند‌‌منظوره فلانکر
 Su-30SME از روسیه نزد‌‌یک شد‌‌ه است. نهایی شد‌‌ن این قرارد‌‌اد‌‌ به توانایی روسیه د‌‌ر غلبه بر مخالفت‌های بین‌المللی با چنین قرارد‌‌اد‌‌ی و نیز کسب مجوز شورای امنیت منوط است. قرار است تعد‌‌اد‌‌ی از این جنگند‌‌ه‌ها به شکل ساخته شد‌‌ه وارد‌‌ ایران و تعد‌‌اد‌‌ی د‌‌یگر از آنها د‌‌ر تاسیسات هوایی ایران د‌‌ر نزد‌‌یکی اصفهان مونتاژ شود‌‌.مد‌‌ل د‌‌قیق فلانکرهایی که ایران از روسیه خرید‌‌اری خواهد‌‌ کرد‌‌ هنوز معلوم نشد‌‌ه است. مد‌‌ل د‌‌و نفره Su-30 می‌تواند‌‌ ترکیب قابل توجهی از تسلیحات هوا به هوا و هوا به زمین و از جمله موشک‌های
آر-77 که شبیه موشک آمریکایی امرام است و برد‌‌ آن از 90 کیلومتر فراتر می‌رود‌‌ و نیز موشک ضد‌‌ کشتی یاخونت با برد‌‌ 300کیلومتر را حمل کند‌‌. هنوز روشن نیست که آیا هواپیماهایی که احتمالا روسیه به ایران خواهد‌‌ فروخت به راد‌‌ار آرایه فازی پیشرفته و موتورهای جد‌‌ید‌‌ AL-31F مجهز خواهند‌‌ بود‌‌ یا خیر ولی سیستم اویونیک آنها کاملا روسی خواهد‌‌ بود‌‌ که شاید‌‌ بخش‌هایی از آن د‌‌ر ایران مونتاژ شود‌‌. بعد‌‌ از خرید‌‌اری این جنگند‌‌ه‌ها از روسیه، ایران احتمالا آنها را د‌‌ر 6پایگاه هوایی مستقر خواهد‌‌ کرد‌‌ و علاوه بر افزایش قابل توجه توان د‌‌فاع هوایی، رهگیری و ماموریت‌های ضربتی د‌‌وربرد‌‌ به نیروی هوایی ایران این توانایی د‌‌اد‌‌ه خواهد‌‌ شد‌‌ که با استفاد‌‌ه از سوخت‌گیری هوایی ماموریت‌هایی به مسافت پنج هزار کیلومتر را نیز انجام د‌‌هد‌‌.ایران از فقد‌‌ان هواپیماهای آموزشی پیشرفته نیز رنج می‌برد‌‌. به همین د‌‌لیل است که انتظار می‌رود‌‌ ایران تعد‌‌اد‌‌ محد‌‌ود‌‌ی هواپیمای یاک 130 نیز از روسیه بخرد‌‌ که از آن می‌توان د‌‌ر ماموریت‌های ضد‌‌تروریستی د‌‌ر منطقه نیز استفاد‌‌ه کرد‌‌. بیشتر هواپیماهای جنگند‌‌ه ایرانی قد‌‌یمي‌شد‌‌ه‌اند‌‌ و با وجود‌‌ برخی به‌روزرسانی‌ها د‌‌ر آن باید‌‌ جایگزین شوند‌‌. با این وجود‌‌ انتظار نمی‌رود‌‌ که ایران هواپیماهای قد‌‌یمي‌خود‌‌ را به سرعت بازنشسته کند‌‌.»
  نگراني رقيب مسكو
اين وضعيت و اد‌‌عاي خريد‌‌ نظامي ايران،آمريكا رقيب د‌‌يرينه روسيه را نگران كرد‌‌ه‌است.د‌‌ر همين راستا، ايسنا نوشت:«بنا بر اد‌‌عای سخنگوی وزارت امور خارجه، فروش جنگند‌‌ه‌های روسی سوخو بد‌‌ون مجوز از شورای امنیت سازمان ملل می‌تواند‌‌ نقض قطعنامه تسلیحاتی این شورا علیه ایران باشد‌‌.اين خبرگزاري به نقل از آسوشیتد‌‌پرس مي‌گويد‌‌:«مارک تونر، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا گفت: قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل فروش انواع مشخصی از تسلیحات جنگی را به ایران بد‌‌ون د‌‌ریافت مجوز از شورای امنیت و به صورت مرحله به مرحله منع می‌کند‌‌.تونر تأکید‌‌ کرد‌‌: همه اعضای شورای امنیت و به خصوص روسیه که د‌‌ر جریان مذاکرات هسته‌ای با ایران بود‌‌ه‌اند‌‌ باید‌‌ به این محد‌‌ود‌‌یت‌ها کاملاً توجه کنند‌‌.تونر همچنین گفت که قطعنامه شورای امنیت منع فروش جنگند‌‌ه‌های سوخو SM-30 به ایران را نیز شامل می‌شود‌‌.او اظهار کرد‌‌: اگر گزارش رسانه‌ها مبنی بر فروش این جنگند‌‌ه‌های روسی به ایران د‌‌رست باشد‌‌، ما د‌‌ر این‌باره به صورت د‌‌وجانبه با روسیه و د‌‌یگر کشورهای عضو شورای امنیت گفت‌وگو خواهیم کرد‌‌.»
  سهم پسابرجامي
به طور حتم د‌‌ر د‌‌وران پسا تحريم هر كد‌‌ام از اضلاع موثر د‌‌ر به نتيجه رسيد‌‌ن مذاكرات هسته‌اي به د‌‌نبال خواسته‌هاي خود‌‌ هستند‌‌، چين به د‌‌نبال نفت ايران،فرانسه به د‌‌نبال بازار خود‌‌رو و هواپيماي مسافربري و روسيه نيز به د‌‌نبال فروش سوخوهاي نظامي به ماست.شايد‌‌ با اين روند‌‌، د‌‌يگر اعتراض‌ها به خريد‌‌ هواپيما‌هاي مسافربري از ايرباس به پايان برسد‌‌. روزگاري به د‌‌ليل برخي بي تد‌‌بيري‌ها شاهد‌‌ مشكلاتي د‌‌ر مسائل جاري و برنامه‌هاي راهبرد‌‌ي كشور بود‌‌يم. اين قبيل مشكلات كه  تحريم‌ها به آن رنگ بيشتري زد‌‌ه بود‌‌، با تمام شد‌‌ن تحريم‌هاي مختلف د‌‌ر حال برطرف شد‌‌ن است. حال فرقي ند‌‌ارد‌‌ نوسازي ناوگان پوسيد‌‌ه مسافربري هوايي باشد‌‌ يا اينكه پاك كرد‌‌ن سايه سنگين c130هايي كه جان بسياري از عزيزان نظامي ايران را گرفت.

 



:: موضوعات مرتبط: اخبار و سیاست , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : دانشجو
تاریخ : شنبه 1 اسفند 1394
گفت وگو با دکتر فریدون عباسی درباره هزینه‌های سنگین برجام :

ما همه تخم‌مرغ‌های خود را در سبد کشورهای غربی می‌گذاریم که 36 سال با ما دشمنی کردند و همیشه در پروژه‌های براندازی شرکت کردند. اینها مسائلی است که اگر پای آنها دوباره به کشور باز شود، برای ما خسارت بیشتری به ارمغان می‌آورد. ما باید به کشورهای منطقه خود بیشتر توجه کنیم

گفت وگو با دکتر فریدون عباسی درباره هزینه‌های سنگین برجام :

مهمترین هزینه برجام یأس و ناامیدی دانشمندان بود/ در مذاکرات

تعطیلی راکتور اراک را پذیرفته بودند، برای ترساندن مردم گفتند

ممکن است چرنوبیل تکرار شود!/ همه تخم‌مرغ‌های خود را در سبد

کشورهای غربی می‌گذاریم که ۳۶ سال با ما دشمنی کردند

 

ما همه تخم‌مرغ‌های خود را در سبد کشورهای غربی می‌گذاریم که ۳۶ سال با ما دشمنی کردند و همیشه در پروژه‌های براندازی شرکت کردند. اینها مسائلی است که اگر پای آنها دوباره به کشور باز شود، برای ما خسارت بیشتری به ارمغان می‌آورد. ما باید به کشورهای منطقه خود بیشتر توجه کنیم

گروه سیاسی- رجانیوز: زمانی که رئیسجمهوری از برجامسازان و خانواده شهدای هستهای تجلیل میکرد، برخی با کنایه نوشتند که دکتر فریدون عباسی هم اگر در عملیات ترور موساد به شهادت میرسید، اکنون خانوادهاش مدال افتخار دریافت میکردند. اما او به جرم ادامه راه همکاران شهیدش با امواج ناسزا و بیتوجهی دولتیها روبهرو شده است. بعد از فرمایشات مقام معظم رهبری درباره هزینههای سنگنین برجام به گفتوگوی تفصیلی با دکتر فریدون عباسی در محل دانشکده فیزیک هستهای دانشگاه شهید بهشتی نشستیم که در ادامه میخوانید:

داستان برجام با همه فراز و نشیبهای خود به اتمام رسید و به قول معروف وارد پسابرجام شدیم. چشمانداز شما نسبت به کلیت صنعت هستهای ما با توجه به تعلیق هشت تا ۱۰ سالهای که اتفاق افتاده، چیست؟

بسمالله الرحمن الرحیم. فکر میکنم مکتوبات آن چیزی که در بحث برنامه جامع اقدام مشترک موسوم به برجام صحبت شده است، وجود دارد و در گذشته نقدهای لازم انجام شده است. بخصوص برنامههایی که در کمیسیون برجام در مجلس بود، چه اشکالاتی که مطرح شده بود و چه درباره محاسنی که داشت، در حضور نمایندگان بحث شده و تصمیم لازم به صورت اجماعی در کشور گرفته شده است. تمامکننده کار هم نامه رهبر معظم انقلاب به جناب آقای دکتر روحانی رئیسجمهوري محترم است که در آن بر بندهای مصوبه شورای عالی امنیت ملی و آن تأییدیه و شروطی که مجلس برای اجرای برجام گذاشته، تأکید شده است و نکاتی هم که شخص رهبر معظم انقلاب اضافه کردند. تقریباً میشود گفت یک نظر کلی در نظام داده شده و همگی باید ملزم باشیم که منویات رهبر معظم انقلاب اجرا شود.

یک کمیته نظارت بر برجام هم در کشور تشکیل شده است که خیلی با مجری تفاوتی ندارد، یعنی اکثر افرادي که اجرا را برعهده دارند، در کمیته نظارت هم حضور دارند. به هرحال یک ساز و کار نظارتی هم بر برجام دیده شده است. بهتر است به مرور زمان این پاسخ دربیاید. چون یک اختلاف سلیقههایی در اجرای برجام وجود دارد و مجری میخواهد خیلی زودتر از موعد کارها را به انجام برساند. همانطور که شاهد بودید، سعی کردند هرچه که تعهد ایران است را به انجام برسانند که آژانس بتواند برمبنای آن گزارش خود را به ۱+۵ بدهد و متعاقب آن بیانیه جدیدی که آقای ظریف و خانم موگرینی درباره بحث اجرایی شدن برجام خواندند که از امروز مطرح است. بهتر است خیلی روی مسائلی که راجع به رآکتور اراک یا میزان غنیسازی گفته میشود، بحث نکنیم.

الان ضروری میبینم که یک بازنگری در برنامه هستهای کشور صورت بگیرد، یعنی درباره نیازی که وزارت نیرو و برق هستهای اعلام میکند و بحث مصوبه مجلس که قبلاً ۲۰ هزار مگاوات را تصویب کرده است، بازنگری شود. در كل برنامه تولید برق در کشور، یعنی سهم هستهای در تولید برق کشور و مسائل جانبی که به کاربرد پرتوها در پزشکی و کشاورزی و صنعت برمیگردد، مشخص شود. باید دو مسیر تولید برق و انرژی و کاربرد پرتو در زندگی یک نقشه راه کلی در دانش و فناوری هستهای به ما بدهد.

باید به بحث تولید انرژی از طریق گداخت توجه شود و یک کار علمی و فنی و یک امکانسنجی و نیازسنجی خوب در کشور انجام شود تا جناحهای سیاسی و دولتهایی که در آینده روی کار میآیند، برای رأیآوری و تثبیت خودشان یا برای پیشبرد اندیشه یک طیف خاص وابسته به خود در جامعه از یک موضوع راهبردی ملی سوء استفاده نکنند. مناسب است که برای سایر موضوعات راهبردی و حیاتی کشور هم این کار صورت بگیرد تا ملعبه دست سیاسیون نشود. برخی در حوزههای سیاسی- حزبی یا مکاتب فکری خاصی کار میکنند که اینها میتوانند با سوار شدن بر موج نیازهای مردمی یا آن چیزهایی که مثل هستهای در جامعه مطرح میشود، در دورههایی با یکسری شعار در جامعه تأثیرگذار باشند. این شعار حال میخواهد کلید در دست باشد، یا شعار چرخش سانتریفیوژ.

 

اگر به این شکل میخواهند از موضوعهای راهبردی استفاده کنند، باید جلوگیری کنیم. اینها مسائل حیاتی کشور ما هستند و باعث اقتدار ملی ما در منطقه و جهان هستند. اینها نباید دستخوش سلیقههای شخصی و خواستههای گروهی افراد باشد. به نظر من، باید نیاز اصلی کشور بازنگری شود و به موضوعهای جدید رآکتوری و چیزهایی که کار کارشناسی درستی روی آن انجام نشده است، ورود پیدا کنیم. مناسب است که کمیسیون انرژی مجلس از وزارت نیرو بخواهد که نیاز برق هستهای مشخص شود و بر مبنای آن مصوبه تدوین و تصویب گردد.

 

آیا بهتر نیست در سطح بالاتری از مجلس پیگیری شود؟ یعنی مانند سندهای راهبردی که رهبر معظم انقلاب فرمودند؟

مجلس میتواند مطالبه سند راهبردی هم داشته باشد. یعنی مجلس جای خوبی است که تکلیف را مشخص کند. چون خیلی از مصوبات کشور در کمیسیونهای مختلف بحث میشود و حتماً باید مجلس قانع شود، محاسن و معایب هر طرح و لایحهای در آنجا مطرح و تصمیمات کلانی گرفته شود، نه اینکه بگوید من فلان فراکسیون هستم یا اصلاحطلب و کارگزارانی و اصولگرا و رهروان هستم و بر مبنای منافع حزبی و گروهی تصمیم بگیرد، این غلط است. ما باید منافع ملی و آینده و اقتدار کشور را در نظر بگیریم و بر مبنای آن صحبت کنیم.

به نظر میرسد الان فرصت خوبی است که خواسته شود. حالا اگر در جایگاه بالاتری از نظام خواسته شود، مثلاً بیت رهبری یا مجمع تشخیص این کار را انجام دهد، به هرحال باید تکلیف کشور را روشن کنیم. بر مبنای نیاز برق یا بر مبنای کاربرد پرتوها در نیاز زندگی مردم میزان سوخت ما معلوم میشود که چقدر سوخت میخواهیم، چه رآکتوری میخواهیم، چه نوع سوختی میخواهیم، غنیسازی میخواهیم یا خیر، آب سنگین میخواهیم یا خیر، این باید اصل موضوع باشد که براساس آن بدانیم چقدر سنگ معدن لازم دارد، چقدر از آن را در داخل داریم و چقدر را باید از خارج وارد کنیم و چقدر در آینده کیک زرد میخواهیم. یک برنامه ۳۰-۲۵ ساله برای این موضوع بریزیم و دیگر به آن دست نزنیم، یعنی وقتی این چارچوب مصوبه مجلس و هدف نظام شد، دیگر کسی از دولتهای آتی نتواند از آن استفاده ابزاري برای رأیآوری کند و نتواند چه به نفع موضوع و چه ضد آن صحبت کند. این نباید برای یک جناح سیاسی خاص رأیآور باشد. اینها مسائل راهبردی و حیاتی نظام ما است.

 

با توجه به اینکه ما الان در حال اجراییکردن برجام هستیم و یک سند محدودسازی برای ما در صنعت هستهای وجود دارد، چگونه میتوانیم با توجه به این مانعی که روبهروی ما است به اهدافی مثل ۱۹۰ هزار سویی که رهبر معظم انقلاب به آن اشاره کردند یا ۲۰ هزار مگاوات برقی که قبلاً در مجلس مطرح شده بود، برسیم؟

من میگویم درباره عدد خاصی درباره SWU یا واحد کار جداسازی که معروف به سو است، صحبت نکنیم. ما باید ببینیم نیاز کشور چیست و اگر نیاز کشور را مبنا قرار دهیم، آن را تأمین میکنیم، یعنی بالاخره ما به این غنیسازی نیاز داریم که در رآکتور استفاده کنیم، اصلاً باید ببینیم رآکتور ما چیست. آیا ۳۶۰ مگاوات دارخوین است یا هزار مگاوات بوشهر یا چیز دیگری. ما باید بر مبنای آن، میزان غنیسازی خودمان را مشخص کنیم.

الان ما چقدر برق میخواهیم؟ قرار است دو رآکتور با روسیه قرارداد ببندیم که الان مطرح است. در دوره ما این کار صورت گرفت و مذاکرات آن هم با روسها انجام شد که تعداد دو رآکتور را شروع کنند. الان دو سال و نیم معطل است و مدام میگویند که میخواهیم کلنگ بزنیم! کلنگ چه چیزی و با چه مشخصاتی میخواهند بزنند؟ کدام رآکتور؟ نسل چهار است؟ ۳plus است، بالاخره چیست؟ لااقل شفاف بگویند میخواهیم دو رآکتور با این مشخصات با روسیه قرارداد ببندیم. این را به دانشگاهها ارائه بدهند و آنها روی این طرح نظر بدهند، چون همه رآکتورها که هستهای نیست، بیش از ۹۰ درصد آن غیرهستهای است. پمپ، مولد بخار، فشارنده، توربین و ژنراتور هم وجود دارد. راجع به اینها باید صحبت شود.

 

زمانیکه مسئولیت برعهده شما بود، این امکانسنجی انجام نشده بود؟ چون گفتید در دوره خودتان با روسیه صحبت کردید. براساس چه نیازسنجی با روسیه مذاکره کردید؟

مبنای ما عدد ۱۰ هزار مگاوات بود. گفتیم ۱۰ هزار مگاوات میخواهیم و آن را باید براساس یک برنامه زمانبندی شده بسازیم. مثلاً اول یکی از آنها را به صورت کامل بسازیم. چون روسها نسبت به رآکتور بوشهر هم اعتراض داشتند و میگفتند اگر ما در ۱۵ سال گذشته مدیر بودیم، تصمیم نمیگرفتیم رآکتور آلمانی را به روسی تبدیل کنیم و از اول روسی میساختیم. ما همه گفتیم این فرصت را میدهیم. برای ما هم خوب بود که آنها کار ساخت رآکتور را شروع کنند و در ساخت رآکتور دوم درصدی مشارکت کنیم، چون ما زمان میخواستیم که شرکتها، متخصصان طراحی- مهندسی و ساخت و تولید کشور و برخی کارخانههای فولادی ما، خودشان را با استانداردهای هستهای تطبیق بدهند و بگویند چه تجهیزی را با چه کیفیت و استاندارد و چه هزینهای میسازند و این یک پکیج و بسته باشد که ما در مذاکرات شرکت کنیم و ۲۰ تا ۳۰ درصد یک رآکتور را بسازیم. رآکتور سوم را به ۵۰ درصد ساخت داخل برسانیم و تا یک اندازه معقولی خارجی و داخلی باشد، چون هیچ کشوری به تنهایی صد درصد رآکتور را تولید نمیکند و اجزای آن را به کشورهای مختلف میدهند.

 

پس نظر من این است که ما میتوانستیم روی عدد ۱۰ هزار مگاوات جلو برویم و این را برای سال ۱۴۱۰ سمتگیری کنیم، الان که در سال ۹۴ هستیم، بگوییم تا ۱۶ سال به این عدد میرسیم، یعنی آنچیزی که وزارت نیرو میخواهد. حالا ۲۰ هزار مگاوات مصوبه مجلس را تأخیر میاندازیم، چون برای سال ۱۴۰۴ تصویب شده است. از ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۴ صحبت آن بود، یعنی فرآیندی که باید در ۲۰ سال انجام شود، انتهای آن ۲۰ سال، ۱۴۰۴ میشود، ولی ۲۰ سال اگر از سال ۱۳۹۰ شروع شود، ۱۴۱۰ میشود. مبنای خودمان را ۹۰ بگذاریم و اتفاقاً دور هم نیستیم، چون اگر تا سال ۱۴۰۴ نگاه کنیم، ۱۰ سال داریم و چیزی هم کار نکردیم. فقط هزار مگاوات راهاندازی شده است. میشود گفت برنامه خاصی برای رآکتور بعدی اجرایی نشده و در بودجههای سالانه هم نیامده است. فکر میکنم اگر این بازنگری سریع انجام شود و متخصصان کشور نظر بدهند و یک مصوبه مجلس شود و مجلس به طور سالانه از دولت برنامه بودجه بخواهد، این انجام میشود.

 

هزینه زیرساخت به ازای هر هزار مگاوات برق چقدر است؟

هر هزار مگاوات با احتساب بازه پنج تا هفت ساله ساخت، شاید حدود پنج میلیارد دلار هزینه داشته باشد. اگر حداقل زمان یعنی پنج سال را در نظر بگیریم، سالی یک میلیارد دلار بودجه لازم دارد. البته قیمتها براساس تجهیزات مدرنی که استفاده میشود یا اینکه کدام کشور میسازد، فرق میکند. با چهار و نیم و چهار میلیارد دلار هم میتوان ساخت. بستگی به این دارد که بتوانیم چقدر از کار را بومیسازی کنیم. همه اینها را آبسورس کنیم و به بیرون بدهیم تا آنها بسازند یا خیر، در داخل کشور تجهیزاتی هم ساخته شود که هم اینجا ایجاد اشتغال شود و هم رشد فنی- مهندسی در ساخت و تولید انجام شود.

 

درباره اراک یک بحثی مطرح است که رهبر معظم انقلاب یک الزامی مبنی بر بستن قرارداد با طرف خارجی داشتند. دولتیها هم اعلام میکردند که ما دنبال این هستیم که چینیها یا کشورهای دیگر اراک را بازطراحی کنند. اما الان گفتند که ما میتوانیم خودمان انجام دهیم و فقط میخواهیم از امريكاییها و چینیها مشاوره بگیریم. اول میگفتند که ما خودمان میسازیم و خود آقای ظریف گفته بود این رآکتور موجود را حذف میکنیم، ولی امريكاییها آخرین تکنولوژی روز دنیا را به ما میدهند. تحلیل شما چیست؟

بیشتر این اظهار نظرها که در گفتار دوستان ما وجود دارد، تناقض دارد. تیم مذاکره کننده به خاطر اینکه یک موضوعی را پذیرفته بود در فشار بود، یعنی پذیرفته بود که رآکتور اراک را تعطیل کند و راه نیندازد. از این طرف هم میخواهد حفظ آبرو کند. برای حفظ آبرو یک رآکتور جایگزین معرفی کرده است. چرا؟ چون اگر نیاز ما این رآکتور جایگزین بود، از اول باید این طراحی را میداشتیم. اینکه صحبت میشود ماهیت این رآکتور آبسنگین است، بیشتر مصرف داخلی دارد، برای اینکه اذهان عمومی توجیه شوند، یعنی به گونهای عزت و آبروی ملی حفظ شود. دستشان درد نکند که این ملاحظه را داشتند تا مردم ناامید نشوند! ولی در اصل اینها در مذاکرات پذیرفتند رآکتور اتم به دلیل امکان تولید پلوتونیوم باید تعطیل شود. این دیکته امريكاییها در این قضیه بوده است. بقیه مسائل فرع است.

وقتی ما خودمان داشتیم رآکتور قدرت ۴۰ مگاوات ترمال را طراحی میکردیم و میساختیم و حتی برخی از تجهیزات آن را آماده میکردیم، دلیلی ندارد که ۲۰ مگاوات که توانش از آن پایینتر است و این امکان در مراکز علمی و دانشگاهها و سازمان انرژی اتمی ما وجود دارد که رآکتور توان پایینتر را با ایمنی بالا طراحی کنند و بسازند و اساساً مشارکت دادن کشورهای ۱+۵ با آن حالت نمایشی که یکی مشاوره میدهد، یکی تجهیزات و دیگری لیسانس میدهد غیرضروری بود و بیشتر شبیه به یک تئاتر و نمایش است. از نظر من، این چیزها لازم نبود. یک کشور میآید و تمام این کارها را انجام میدهد.

موضوع دوم بحث لیسانس است، یعنی داشتن لیسانس رآکتورسازی است. این را قبلاً هم گفتیم، مگر ما لیسانس اسلحهسازی داریم؟ لیسانس هواپیماسازی و موشکسازی داریم؟ لیسانس ماهوارهسازی هم نداریم. آن گواهی که ما باید برای شرکتهای مطرح خودمان داشته باشیم، نداریم. مثل شرکتهایی که میگویند وزارت نفت اینها را در حوزه نفت و گاز شریک میکند و اینها اجازه کار دارند و بقیه اجازه ندارند و نباید با آنها قرارداد بسته شود. در هستهای که ما را جایی راه نمیدهند! پس ما خودمان کار کردیم. مگر غنیسازی ما دارای لیسانس است؟ مگر نمونه رآکتور تهران را که میخواستیم بسازیم، گواهینامه ساخت رآکتور داشتیم یا کارخانه سوخت ما گواهینامه دارد؟ این بحث را بیشتر برای ترساندن مردم از رآکتور اراک مطرح کردند، یعنی گفتند این چرنوبیل میشود، در صورتیکه خالیبندی و دروغ بزرگ بود و چنین چیزی نبود. طرفهای مقابل هم به تعهدات خود در این زمینه عمل نکردند و میگویند ما قرارداد خود را با شرکتهای داخلی میبندیم. خوب است حرفهای قبلی را کنار همدیگر بگذارید.

بنده سر حرف خود ایستادهام. میگویم ما توانمندی داخلی داریم و ریسکهای آن را هم میپذیریم. من میدانم چرنوبیل نمیشود، ولی میدانم هیچکاری بدون ریسک نیست، یعنی به صراحت میگویم چرنوبیل نمیشود و دقیق هم حرف میزنم، ولی به مردم راست میگویم. میگویم ما سمند میسازیم، اشکال دارد. اینکه خودرو است و به وفور در دنیا وجود دارد. در تحریم هم میتوانستیم یک بنز بیاوریم و آن را کپی کنیم، ولی رآکتور را که نمیتوانیم به داخل بیاوریم و کپی کنیم. مطمئناً در آن یکسری اشکالاتی خواهیم داشت، ولی اشکالات در حد اینکه جامعه را بترسانیم و بگوییم چرنوبیل میشود نبود و دروغ و عدم صداقت اینها اینجا معلوم میشود که میگویند ما اگر بخواهیم قرارداد بب

:: موضوعات مرتبط: اخبار و سیاست , ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : دانشجو
تاریخ : شنبه 1 اسفند 1394
آیت‌الله مصباح گفت لعن «رضاشاه» مقرّب است/ در ماجرای ۲۲ بهمن قم دودقیقه هم با ماصحبت نکردند

 تحریم ویزا بدترین تحریمی است که از اول انقلاب تا حالا داشته‌ایم که نه‌تنها پاسپورت ایرانی را ذلیل می‌کند، بلکه می‌گوید هر پاسپورتی که مهر ایران داخل آن خورده شود، ذلیل است. این هم روی اقتصاد کشور تأثیر منفی می‌گذارد، چون هیچ توریست و سرمایه‌گذاری وارد ایران نمی‌شود.

آیت‌الله مصباح، نشریه پرتو و ۲۲بهمن قم در گفتگوی رجانیوز با حجت‌الاسلام روانبخش:

    آیت‌الله مصباح گفت لعن «رضاشاه» مقرّب است/در ماجرای ۲۲بهمن قم دودقیقه هم با ماصحبت  نکردند/ آیت‌الله جوادی‌آملی نوشت امام خمینی شهر سیاست است و آیت‌الله خامنه‌ای باب آن

 
تحریم ویزا بدترین تحریمی است که از اول انقلاب تا حالا داشته‌ایم که نه‌تنها پاسپورت ایرانی را ذلیل می‌کند، بلکه می‌گوید هر پاسپورتی که مهر ایران داخل آن خورده شود، ذلیل است. این هم روی اقتصاد کشور تأثیر منفی می‌گذارد، چون هیچ توریست و سرمایه‌گذاری وارد ایران نمی‌شود.

گروه سیاسی-رجانیوز: حجت الاسلام والمسلمین قاسم روانبخش‌هم مثل بیشتر شاگردان آیت‌الله مصباح یزدی از فعالین سیاسی است. قدیمی‌ترها چهره دبیر سیاسی هفته‌نامه «پرتوسخن» که تحت نظرموسسه امام‌خمینی منتشر می‌شود را به عنوان استاد «طرح ولایت» و پای ثابت مناظره‌های جدی سیاسی دودهه اخیرمی‌شناسند.

حجت الاسلام روانبخش در گفتگویی با رجانیوز به شرح ناگفته هایی از رابطه استاد و شاگردی با آیت الله مصباح یزدی و آیت الله جوادی آملی، ماجراهای سیاسی دوران سیاه دوم خرداد و همچنین مباحثی جنجالی چون واقعه ۲۲ بهمن قم پرداخته است.

 آنچه را که در ادامه می‌خوانید مشروح مصاحبه حجت الاسلام و المسلمین قاسم روانبخش با رجانیوز است:

 

صحبت را با نشریه «پرتو سخن» شروع کنیم. شما سال‌هاست این هفته‌نامه را منتشر می‌کنید. در زمان اصلاحات خیلی رویکرد انتقادی داشت و خط مقدم بود. مقداری دراین‌باره توضیح دهید.

 

بسم‌الله الرحمن الرحیم. در سال ۷۷ با تعدادی از دوستان تصمیم گرفتیم یک نشریه تأسیس کنیم. خودمان خیلی کار مطبوعاتی نکرده بودیم، به ‌طوری که سال ۷۷ اولین مقاله سیاسی من در پرتو منتشر شد. رشته من فلسفه است، ولی در آن شرایط و به خاطر آن هجمه سنگینی که در دولت اصلاحات به ارزش‌های اسلامی، دین و نظام اسلامی شد، وظیفه خود دانستیم به عنوان سربازان جبهه فرهنگی مشغول به فعالیت شویم و نشریه را تأسیس کردیم. البته این کار با تشویق خود حضرت استاد آیت‌الله مصباح بود. ایشان فرمودند: «اگر من احساس کنم شما می‌توانید کار نشریه را انجام دهید، اگر خانه‌ام را بفروشم و کمک کنم نمی‌گذارم که زمین بخورید و کمک‌تان می‌کنم تا کار نشریه را شروع کنید». الحمدلله این کار شروع شد و من هم یکی از مؤسسین بودم.

 

در پنج شش ماه اول مسئولیتها خیلی تفکیک‌شده نبود و کم‌کم افراد خود را در این نشریه نشان دادند. حضرت آقا آن‌وقت یک جمله‌ای فرموده بودند قریب به این مضمون که راه امام روشن است و هرکسی می‌خواهد راه امام را برود این راه روشن است. ما ستونی را تحت همین عنوان تأسیس کردیم که مقالات آن را من می‌نوشتم و بعداً این ستون را یکی دیگر از دوستان برعهده گرفتند. دوستان به این جمع‌بندی رسیدند که من دبیر سیاسی باشم و تا الان هم دبیر سیاسی نشریه هستم.

منتهی می‌دانید ما دنبال این نبودیم که نشریه داشته باشیم، چون نشریه باید این‌طرف و آن‌طرف منابع مالی تأمین کند و سودآوری ندارد، ولی واقعآً هدف اصلی ما گسترش و دفاع از ارزش‌های اسلامی بود. قاعدتآً در طول این ۱۷ سال اگر یک نشریه می‌خواهد در میان افکار عمومی زنده و تازه بماند، این کار می‌خواهد و خیلی باید وقت گذاشت. هفته‌نامه‌های زیادی آمدند و رفتند و تمام شدند و یا از تازگی و طروات افتاده‌اند، ولی این نشریه از تازگی و طراوت نیفتاده است و هم‌چنان خواننده‌های خودش را دارد و رو به رشد است.

 

در طول این سال‌ها چندباراز پرتوسخن از شما شکایت‌ شد؟

در این ۱۷ سال یک‌بار در سال ۷۸ همان ابتدای کار از ما شکایت شد. جالب است پرتوسخن از سال ۷۷ تا بهمن ۷۸ به طور مرتب -یعنی هفتگی- منتشر نمی‌شد، گاهی سه هفته یک‌بار و گاهی ماهی یک بار. مجوز موردی می‌گرفتیم و تا هیئت نظارت بر مطبوعات مجوز اصلی بدهدطول کشید. بالاخره خبر مجوز اصلی آمد و گفتند می‌توانید شماره بزنید. ما هم شروع کرده بودیم و دو سه شماره منتشر کردیم، ولی هنوز از طرف وزارت ارشاد مجوز کتبی نیامده بود. وقتی مجوز وزارت به دست ما رسید که لغو امتیاز آن را اعلام کرده بودند!

 

تحصن در مسجد اعظم قم به خاطر کاریکاتور توهین آمیز علیه آیت‌الله مصباح

برای چه موضوعی؟

خیلی جالب بود. در جریان تحصن قم که مربوط به نابسامانی‌های وزارت ارشاد و توهین به ارزش‌ها بود در مسجد اعظم قم تحصن کرده بودند. ماجرای تحصن قم این بود که یکی از اصلاح‌طلبان بنام «نیک‌آهنگ کوثر» که الان فراری است، کاریکاتور بسیار توهین‌آمیزی ازز آیت‌الله مصباح در روزنامه آزاد کشیده بود. این کاریکاتور وقتی در قم دیده شد به شدت این شهر را ملتهب کرد و مراکز مختلف و روحانیون اعتراض کردند. یادم هست آن‌ شب درس اخلاق حضرت آیت‌الله مصباح در دفتر مقام معظم رهبری بود، جمعیت زیادی آمده بودند، بعضی سر درس گریه می‌کردند و بلند شدند و صحبت کردند که این چه وضعیتی است که حرمت هیچ‌کس را نگه نمی‌دارند. طلاب همان‌جا اعلام کردند به خاطر وضعیت آشفته فرهنگی کشور فردا صبح در مسجد اعظم تحصن می‌کنیم. همان طلابی که آنجا آمده بودند صبح به مسجد اعظم آمدند و متحصن شدند. ابتدا یک مسجد پر شد. مدیریت تحصن خود به خود بر عهده من گذاشته شد. به هرحال در شهر قم در راهپیمایی‌ها و جاهای حساس که هرکسی نمی‌تواند تریبون‌دار شود من مسئول بودم، تریبون دست من افتاد و من کاملاً کنترل می‌کردم. آقای رسایی را آنجا شناختم. شاید روز دوم بود که یک شیخی را می‌دیدم که می‌خواهد به تریبون نزدیک شود و حرف بزند.آن شیخ آقای رسایی بود که امروز در مجلس حضور دارد.

 

پیام آیت‌الله مشکینی از طرف رهبرانقلاب برای متحصنین

تحصن چند روز ادامه داشت؟

سه روز ادامه داشت. روز دوم جامعه محترم مدرسین به تحصن پیوست و حمایت کرد. حضرت آیت‌الله جوادی آملی آمدند و نماز خواندند. حضرت آیت‌الله مشکینی شب‌ها می‌آمدند و نماز می‌خواندند. آیت‌الله احمدی میانجی، آیت‌الله کعبی، آیت‌الله ممدوحی، مرحوم آیت‌الله دوانی و مرحوم استاد دشتی هم از سخنرانان بودند. غالب شخصیت‌های شاخص جامعه محترم مدرسین در این تحصن حضور داشتند. تحصن بسیار سنگین بود و مهم‌ترین شعار هم این بود: «ننگ ما ننگ ما وزیر فرهنگ ما» که وقتی می‌گفتند سقف مسجد می‌لرزید.

 بالاخره روز دوم گذشت و ستاد و کمیته‌ای برای تحصن تشکیل شد که کم‌کم در روز سوم به استان‌های دیگر سرایت کرد و بازار تهران و قم تعطیل شد و در اصفهان، تبریز، بابل، یزد، قزوین، اصفهان و جاهای مختلف کشور هم تحصن شد.

در روز دوم تحصن در قم شبستان‌های مسجد اعظم پر شد و شب آخر تمام صحن مسجد اعظم مملو از جمعیت شد. غلغله‌ای شده بود. چون ما نمی‌‌توانستیم این جمعیت را اداره کنیم و پول هم نداشتیم، از خود جمعیت پول جمع می‌کردیم. کیسه‌ای می‌گرداندیم و خود افراد پول می‌دادند و نان و سیب‌زمینی و تخم‌مرغی تهیه می‌شد. هیئت محبین قم آشپزخانه‌ای داشت که سیب‌زمینی و تخم‌مرغ می‌پختند که آن‌وقت اداره اطلاعات دولت اصلاحات آنجا را جوش داد!

شب سوم پیامی شفاهی از سوی مقام معظم رهبری رسید که حضرت آیت‌الله مشکینی تشریف آوردند و خواندند.

 

پیام چه بود؟

پیام آقا این بود که من پیام شما را دریافت کردم و نیت شما نیت پاکی است. مصلحت این است که به تحصن خاتمه دهید. نکته جالبی که وجود داشت این بود که وقتی آیت‌الله مشکینی نشستند، چون کل جمعیت به خاطر آن وضعیت روزه گرفته بودند منتظر بودند بعد از خواندن نماز توسط آیت‌الله مشکینی، افطار کنند. کسی فکر نمی‌کرد پیام آقا آمده. بچه‌ها گفتند حضرت آیت‌الله مشکینی پیامی از سوی آقا آوردند که ظاهراً خاتمه این جلسه است. حالا چگونه می‌توانیم این جمعیت را که این‌گونه پرشور حضور داشتند برگردانیم؟ رفتم خدمت آیت‌الله مشکینی و گفتم موضوع چیست؟ ایشان فرمودند من پیامی از آقا آوردم و باید بگویم. به ایشان گفتم اجازه می‌دهید من زمینه‌سازی کنم؟ جمعیت هم طوری شعار می‌داد که سقف می‌لرزید. آیت‌الله مشکینی کمی نگران شده بود. ایشان گفتند اگر می‌بینید نمی‌شود من می‌روم. گفتم: «چرا نمی‌شود؟ من زمینه را برای هر پیامی که شما بخوانید آماده می‌کنم.» ایشان فرمودند پس برو.

 اول چند شعار خوب دادم که بچه‌ها خالی شوند. بعد گفتم: «از طرف حضرت آقا، حضرت آیت‌الله مشکینی تشریف آوردند و از طرف ایشان پیامی دارند، ما نمی‌دانیم این پیام چیست، حتی اگر این باشد که هم‌اکنون اینجا را ترک کنیم، ما بدون اینکه تکبیر بگوییم، اینجا را ترک می‌کنیم. آنچه که برای ما مهم است پیام ولایت است.» بعد همه تکبیر گفتند. این صحبت را انجام دادم و زمینه آماده شد. شعار «رهبرا رهبرا از تو به یک اشاره از ما به سر دویدن» شروع شد و خود جمعیت هم خودجوش این شعار را سر می‌داد.

 

بعد از صحبتهای ایشان گفتیم حاج احمد پناهیان بیاید و روضه‌ای بخواند و بچه‌ها گریه کنند. بچه‌ها هم روزه بودند. حاج احمد هم که صدای خوبی دارد آمد و روضه مظلومیت حضرت امیرالمؤمنین(ع) را خواند. تقریباً یک‌ساعت و نیم بچه‌ها گریه کردند و سینه زدند و مراسم تمام شد. آیت‌الله مشکینی هم این‌طور صحبت کردند: «ای مالک اشترها برگردید، جان علی در خطر است.» شب قبل از آن هم نزدیک بیت رهبری از طرف کوه‌های اطراف دو سه خمپاره خورده بود که خبر آن در بعضی روزنامه‌ها آمد. اینکه گفتند «مالک‌اشترها برگردید جان علی در خطر است» جمعیت را خیلی متحول کرد.

 من هم گفتم بعد از فرمایش حضرت آقا دیگر حتی بدون اینکه تکبیر بگوییم به خانه‌های خود برمی‌گردیم. یک نکته‌ای وجود دارد که حضرت آیت‌الله مشکینی گفتند رئیس‌جمهور هم پیام داده که خواسته‌های خود را مکتوب بنویسید تا من دنبال کنم و گفته آن روزنامه متخلف آزاد را هم می‌بندیم و انتشار آن را متوقف خواهیم کرد. یعنی سه مطلب را گفتند. برای پیگیری این موضوع یک هیئت شامل آقای رسایی و سید عبدالحمید اشکوری و آقای ثقفی و دو نفر دیگر تشکیل شد که این موضوع را پیگیری کنند. بچه‌ها طوماری تهیه کردند که با احتساب امضاهای فیضیه که فردای آن روز انجام شد، حدود ۱۱ هزار امضا جمع شد.

 

وزارت ارشاد مهاجرانی پرتوسخن را به اتهام توهین به مرجعیت لغو مجوز کرد!

در باره بحث توقیف پرتوسخن هم توضیح دهید.

پس از سه روز خستگی به خانه رفتم و خوابیدم. اذان صبح بود که یکی از دوستان زنگ زد و گفت خبر داری پرتو دیشب لغو امتیاز شد؟ گفتم قرار بود روزنامه آزاد را ببندند، چرا پرتو را بستند؟ گفت نمی‌دانم ولی خبر لغو امتیاز پرتو منتشر شده است. من هم پرس‌و‌جو کردم و فهمیدم که پرتو به علت توهین به مرجعیت لغو امتیاز شده است!

 

راجع به چه مطلبی بود؟

یک مطلبی از نقل صحبت‌های آقای منتظری بود که آقای ابوترابی حرف‌های آقای منتظری را نقل کرده بود. بعد هم یک طرحی از ماهنامه صبح منتشر کرده بودیم. -چون بچه‌ها پول نداشتند، از ماهنامه صبح اجازه گرفته بودیم و طرح‌های قدیمی آنها را گاهی به عنوان طرح مقاله منتشر می‌کردیم- طرح هم مربوط به شخصی بود که ریش پروفسوری داشت و آمریکا داشت مغز او را مهر می‌زد، برای یک مقاله‌ای بود و کنار طرح آمده بود. بعد اینها گفتند این تصویر مربوط به آقای منتظری است.

 

 مهاجرانی به این بهانه، آن هم شبانه پرتو را لغو امتیاز کرد. پرتو چهار ماه لغو امتیاز شد. به دیوان عدالت اداری شکایت کردیم و بعد از چهار ماه تبرئه شدیم و دو باره به چرخه مطبوعات برگشتیم. ولی از آن‌وقت تا حالا فقط دو بار شکایت داشتیم. یک شکایت مربوط به یکی از روحانیون اصلاحاتی بود- چون در پرتو رسم نیست که اسمی برده شود- و نوشته بودیم یکی از اصلاح‌طلبان در مراسم عروسی پسرش روی سر عروس و داماد سکه می‌ریخت. این خبر را هم از سایر رسانه‌ها گرفته بودیم و نگفته بودیم چه کسی این کار را کرد. ایشان رفته و شکایت کرده بود که این خبر مربوط به من است. گفتیم اسم شما نیست. گفت چون در جاهای دیگر این را منتشر کرده اند، پس منظور شما من بوده‌ام. ولی فقط از پرتو شکایت کرده بود که طی پیگیری‌های که داشتیم حل شد.

مورد بعدی مربوط به مطلب آقای شیرازی بود که شهرداری مشهد در زمان اصلاحات و در پارک شهر یک جشن خنده گرفته بود و ما هم خبر آن را زدیم و شکایت کردند که این مطلبی که منتشر کردید به این شکل نبوده است. آن هم پیگیری نشد و ما هم جواب مطلبی را که گفته بودند این‌گونه نبوده، دادیم.

 

همین دومورد؟

بله، حضرت استاد مصباح به مدیرمسئول پرتو فرمودند که این زشت است برای پرتو شکایتی شود و گفتند مراقب باشید مطلبی که می‌نویسید مطلبی نباشد که بتوانند از نظر حقوقی ایراد بگیرند. با اینکه روزنامه‌نگار نبودیم ولی در طول ۱۷ سال خدا را شکر همین دو مورد شکایت را داشتیم. در موضوع لغو امتیاز هم که بحث سیاسی بود و تبرئه شدیم.

 

 الحمدلله یک نشریه انتقادی بودیم که در همه دولت‌ها از خاتمی گرفته تا احمدی‌نژاد و دولت فعلی مواردی که به نظر ما اشکال می‌رسید، نقد کردیم. از نقد فرهنگی و سیاسی گرفته تا سیاست خارجی و اقتصادی. از نظر حقوقی هم نتوانستند به پرتو گیر بدهند، با اینکه روی پرتو خیلی زوم جدی دارند، ولی از لحاظ حقوقی نمی‌توانند گیر حقوقی بدهند. برای اینکه پرتو منطق دارد، سند و استدلال دارد و با این منطق و استدلال کسی نمی‌تواند برخورد کند.

 

مردم رکود را سر سفره خود احساس می‌کنند

 

رویکرد دولت را در بحث‌های اقتصادی – معیشتی چگونه می‌بینید؟ نقاط ضعف و قوتش چیست؟چقدر در اجرای وعده‌ها موفق بوده؟

به جرات می‌شود گفت متأسفانه بیش از ۹۰ درصد وعده‌هایی که دولت در عرصه اقتصادی و حتی سیاسی داده  محقق نشده است. این هم چیزی نیست که من بگویم، مطلبی است که همه توده‌های مردم این را می‌دانند و احساس می‌کنند. طوری شده وعده‌ای که داده می‌شود کمتر کسی تحقق آن را باور می‌کند. از آن وعده بهبود صدروزه گرفته تا وعده‌های دیگری که تکرار می‌کنند. مثلاً خود رئیس‌جمهور وقتی می‌گوید از رکود عبور کردیم، چهار نفر از وزیرهای خودش نامه می‌نویسند که نه، از رکود عبور نکردیم و در رکود کامل هستیم و طرح ضد رکود می‌دهند. اگر از رکود عبور کردید پس چرا طرح می‌دهید؟!

 

آقای روحانی در انتخابات می‌گفت که به آمارهای دولت قبل توجه نکنید که اینها آمارسازی است، مردم باید آمارها را در سفره خود احساس کنند. دقیقاً همان حرف‌هایی که به دولت قبل می‌زد سر این دولت آمده است. الان مردم رکود را با تمام وجود سر سفره‌های خود احساس می‌کنند. وقتی شما به بازار می‌روید، کاسب‌ها واقعاً در رکود کامل هستند، بورس وضعش مشخص است و شاخص‌هایی که در یک اقتصاد پویا وجود دارد، متأسفانه این شاخص‌ها در اقتصاد ما وجود ندارد و در یکی دو سال اخیر وضعیت مرتب بدتر شده است. اینکه دولت ادعا می‌کند تورم را تا حدودی کنترل کرده شاید مقداری واقعیت داشته باشد، اما نه آن اندازه‌ای که تبلیغ می‌کنند. مثلاً بنزین از ۴۰۰ تومان به هزار تومان رسیده، ۶۰۰ تومان اضافه شده است، یا گازوییل هم افزایش قیمت داشته است.

وقتی می‌خواهند تورم را محاسبه کنند بعضی از کالاهای غیرضروری را هم برای به دست آوردن نرخ تورم محاسبه می‌شود، ولی این هم، حسن کار نیست. مسلماً این‌طور نیست که اگر دولت تورم را کنترل کند همه چیز حل می‌شود. هروقت هم دولت می‌خواهد حرفی بزند به این کنترل تورم افتخار می‌کند. این همان حرفی بود که آقای مهندس غرضی می‌زد. مهم‌ترین شعار آقای مهندس غرضی همین کاهش تورم بود. ولی شعار دولت فقط این نبوده، بلکه در عرصه‌های دیگر هم شعارهایی داشت. اقتصاددانان این را می‌دانند و همه هم متوجه هستند اگر فقط تورم را کاهش بدهیم، ممکن است حسن‌هایی داشته باشد، ولی از جهات دیگر اقتصاد را فلج می‌کند و منتهی به رکود می‌شود.

 

 دولت در بحث اقتصادی چندان موفقیتی نداشته است، متأسفانه نگاه دولت این بوده است که کلید حل اقتصاد در بیرون است. همان مطلبی که مقام معظم رهبری می‌فرمودند که «کلید حل مشکلات در ژنو و نیویورک نیست»، درست برعکس، اینها کلید حل مشکلات را آنجا می‌بینند. همه تلاش اینها در این دو سال و نیم این بوده که موضوع هسته‌ای را حل کنند و فکر می‌کردند اگر موضوع هسته‌ای حل شود، منجر به رفع تحریم‌ها می‌شود و همه‌چیز گل و بلبل خواهد شد.

خیلی‌ها هم تذکر دادند که شما همه تخم‌مرغ‌ها را در سبد سیاست خارجی گذاشته‌اید، آن‌هم فقط در بحث هسته‌ای. نتیجه آن بعد از دو سال و نیم چه شده است؟ ما با بسیاری از کشورهایی که در منطقه رابطه دوستی داشتیم، الان نداریم. حتی جیبوتی هم رابطه خود را با ما قطع می‌کند. بحرین، قطر، امارات و عربستان کشورهایی بودند کهدر قضایای اخیر اینطور جلوی ایران ایستادند.

در بحث کشورهای همسایه ، در هیچ زمانی این‌قدر روابط ما با کشورهای همسایه خراب نبوده که الان هست. حالا عربستان از آن طرف می‌گوید قطع کردیم و از این‌طرف می‌گویند قطع نکردیم. این‌قدر حالت انفعالی دارند! دیگر در منطقه کشور دیگری نمی‌ماند، عراق و افغانستان و سوریه که همیشه با ما رابطه دوستانه داشتند.

نکته بعد اینکه در بحث تحریم هم کار به جایی رسیده است که اگر ما در اوج تحریم یک‌میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه نفت را می‌فروختیم آن هم با ۱۲۰ دلار و ۱۳۰ دلار -هرچند آن دلار را هم با زحمت در می‌آوردیم- ولی خیلی پول‌دارتر از الان بودیم، ولی الان شما نفت را ۲۸ دلار می‌فروشید، هزینه استخراج هر بشکه هم ۱۲.۵ دلار است. برای هر بشکه نفت چقدر می‌ماند.

لذا به نظر من دولت در عرصه اقتصادی موفقیت چندانی نداشته است و مردم وعده‌ها را محقق شده نمی‌دانند، جز در بخش بهداشت و درمان که وزیر بهداشت الحمدلله خوب عمل کرده است، ولی در عرصه‌های دیگر مردم در سفره خودشان تحقق وعده‌ها را نمی‌بینند.

 

دستمان که خالی شد عربستان جری شد

به نظر شما موضوع برجام چه تأثیر منطقه‌ای و جهانی داشته است؟

دلواپسان قبلی که ما بودیم و با انواع تهمت‌ها و برچسب‌ها مواجه می‌شدیم، امروز می‌بینیم همان چیزهایی را که پی

:: موضوعات مرتبط: اخبار و سیاست , ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : دانشجو
تاریخ : جمعه 30 بهمن 1394